ازوتوریا در اسب ( azoturia )
ازوتوریا در اسب
( azoturia )
( exertional rhabdomyolysis )
( monday morning disease )
بیماری صبح دوشنبه
نام اصی بیماری paralytic myoglobinuria است.این عارضه را با نامهای دیگری نظیر سِت فاست و رابدومیلوزیس کششی و بیماری صبح دوشنبه هم میشناسیم.
عامل اصلی بیماری ناشناخته است اما عامل تحریکی تمرین بدنی است.
این حالت علت معمول کارآیی ضعیف در نژادهای مختلف اسب شامل استانداردبرد (standardbreds )، تروبرد (thoroughbreds) ، نژادهای خونگرم، اسبهای عربی (Arabians)، مرگان (Morgans) ، کوارتر (quarter) ، آپالوزا(Appaloosa) ، و اسبهای ابلق آمریکایی American) (Paint horses می باشد.
تاریخچه و سیمای بیمار
(۱) متداول ترین چهره این عارضه در اسب ها (که میوگلوبینوری توام با فلجی اسب ها، سندرم پای بسته (Tying - up syndrome)و آزوتوری نیز نامیده می شود)، پس از فعالیت هایی که حیوان به آنها عادت نداشته و یا پس از تعلیمات ناکافی رخ می دهد.
(۲) ممکن است این بیماری در نژادهای خاصی (مانند اسب های کوارتر)، اساس خانوادگی داشته باشد اما در همه نژادها متداول است و در حیوانات مادۀ جوان، بیشتر بروز پیدا میکند.
(3) این عارضه ممکن است در بعضی از حیوانات، مزمن و عودکننده باشد.
سبب شناسی:
به نظر می رسد تعدادی از عوامل وقوع رابدومیولیز ناشی از فعالیت جسمانی را تسریع می نمایند. برخی از اسبهای مسابقه ای موفق هم ممکن است در طول حیاتشان یک یا دو حمله جداگانه رابدومیولیز را تجربه کرده باشند؛ این مطلب اشاره بدان دارد که تأثیرات محیطی در موارد انفرادی نقش مهمی را بر عهده دارند. سایر اسبها به ویژه کره مادیانهای جوان ممکن است حملات مکرری از رابدومیولیز داشته باشند که توانایی آنها را برای رقابت به مخاطره می اندازد. احتمالا در این اسبها یک اختلال فعالیت عضلانی ارثی در ایجاد رابدومیولیز مشارکت دارد. عوامل ایجاد کننده آسیب عضلانی ناشی از فعالیت جسمانی در تابلوی صفیحة بعد فهرست شده است.
بیماری به طور مشخص در اسبهایی مشاهده می شود که پس از یک یا چند روز استراحت و استفاده از جیره غذایی سرشار از کربوهیدرات تحت تمرین قرار می گیرند. افزایش ناگهانی در طول مدت و شدت تمرینات در افزایش میزان بروز رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی دخالت دارد. آسیبهای عضلانی ناشی از فعالیت شدید جسمانی معمولا در دام هایی مشاهده می شود (به ویژه اسبهای مسابقات استقامت) که به میزان کافی برای رقابتها تعلیم ندیده اند. بالاترین میزان بروز آسیبهای عضلانی در هوای گرم می باشد. عواملی که خونرسانی به عضلات در حالت فعالیت را تغییر می دهند، نظیر به هم خوردن تعادل مایعات و الکترولیتهای بدن، در بیماریزای این حالت دخالت دارند. غذایی که به بسیاری از اسبهای در حال تعلیم داده می شود، معمولا ترکیبی از یونجه و غلات مختلف می باشد. این غذاها غالبأ حاوی مقادیر نسبتا زیادی پتاسیم هستند، اما میزان سدیم آنها محدود می باشد. مصرف طولانی مدت این جیره های غذایی ممکن است در برخی اسبها تعادل آب و الکترولیت ها را بر هم بزند؛ بنابراین آنها را نسبت به آسیب عضلانی حساس تر می کند. رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی عودکننده با دفع ادراری اندک سدیم و پتاسیم با دفع ادراری زیاد فسفر ارتباط دارد. تأمین و تکمیل الکترولیتهای جیره غذایی چنین اسبهایی میزان عود رابدومیولیز را کاهش می دهد. به نظر نمی رسد که عدم تعادل الکترولیتها در اسبهای کورس آمریکای شمالی و استرالیا علت عمده ای برای رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی باشد (مشاهدات شخصی).
در گذشته کاهش فعالیت تیروئید به عنوان عامل مستعدکننده برای رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی شناخته می شد، هرچند مطالعات بعدی نتوانسته است این مشاهدات را در اغلب موارد "tying up" تأیید نماید. عفونتهای هرپس ویروسی مسؤول میزان بروز بالای رابدومیولیز در اصطبل های اسیدهای کورس بخصوصی می باشند. به نظر می رسد در برخی اسبها وجود یک ناهنجاری زمینه ساز در عضلات اسکلتی منجر به افزایش عود این اختلال می گردد. دودمانها یا فامیلهای مخصوصی از اسبها به میزان بروز بالاتر این بیماری مشهور هستند، که این مطلب حکایت از آن دارد که برخی از اشکال رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی مبنای ژنتیکی دارند.
اسب های کوارتر:
به نظر می رسد وجود یک نقص در گلیکولیز عضلات اسکلتی عامل رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی عودکننده در بسیاری از اسبهای کوارتر و نژادهای وابسته به آن باشد. تشخیص توسط آزمایشهای آسیب شناختی بافتی و براساس مشاهدة تجمع گلیکوژن و تجمع غیر طبیعی پلی ساکاریدی در نمونه های بیوپسی عضلات اسکلتی صورت می پذیرد. این اسبها به طور مشخص طبیعت آرامی دارند و در مسابقه آنها عدم تحمل نسبت به تمرینات با وقوع خفیف تا شدید رابدومیولیز وجود دارد. در برخی موارد رابدومیولیز شدید بدون آن که تمرینات عامل محرک آن باشد رخ می دهد. در تمرین های با سرعت زیاد، اسبها کاهش قدرت و توانایی را از خود نشان می دهند؛ بدین صورت که حداکثر اکسیژن دریافتی و حداکثر لاکتات انباشته شده تا ۵۰٪ کاهش می یابد. در اسبهای دچار حملات دوره ای رابدومیولیز، افزایش چربی در جیره غذایی و استفاده از سبوس برنج و حذف غلات از جیره غذایی اجازه میدهد که آنها بتوانند به طور موفقیت آمیزی در رقابتهای تفریحی و شکاری به رقابت بپردازند. اسبهایی که از سنین پایین علایم عود بیماری را نشان می دهند، حتی اگر رژیم غذایی آنها هم دستکاری شود، تجربه نشان داده است که نگهداری أنها بی نتیجه است.
اسب های استاندارد برد و تروبرد:
در اسب های استانداردبرد و تروبرد دچار رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی، توأمان اختلال در تحریک و انقباض شناخته شده است، به نظر میرسد خصوصأکره مادیانهای جوان عصبی مستعد ابتلا هستند. مدت زمان شل شدن عضلات اسبهای مبتلا به رابدومیولیز عودکننده به دنبال انقباض عضلانی طولانی است. عقیده بر این است که علت گرفتگی عضلانی در این اسیدها اختلال در تنظیم عبور کلسیم از غشای سلول ها میباشد. افزایش ورود کلسیم به تنهایی به داخل سلول نیز می تواند باعث به وجود آمدن یک چرخه معیوب از انباشته شدن کلسیم در میتوکندریها و تخلیه انرژی گردد، که در نهایت منجر به نکروز سلولی می شود. به علت تشابهاتی که با هیپرترمی بدخیم وجود دارد، به نظر می رسد میزان بروز واکنشهای حاصل از بیهوشی در اسب های تروبرد به ویژه آنهایی که دارای سابقه "tying up" هستند، بالا باشد.
بیماریزایی
مطالعات اخیر نشان داده است که ممکن است بیماریزایی ناشی از اختلال در ذخیره گلیکوژن و احتمالا به همراه الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب باشد. هر چند امکان دارد دلایل متعددی برای تجمع گلیکوژن و پلی ساکاریدها وجود داشته باشد.
روند بیماری :
بیماری به دو فرم حاد و تحت حاد وجود دارد و عامل مستعد کننده آن خوردن مواد دانه ای زیاد و استراحت طولانی مدت است که موجب افزایش ذخیره گلیکوژن در سلولهای عضلانی میشود.و چنانچه اسب بلافاصله بعد از استراجت طولانی به فعالیت شدید بپردازد .گلکولیز رخ داده و تجزیه سریع گلیکوژن موجب تولید اسید لاکتیک فراوان در عضله میشود و موارد زیر رخ میدهد:
- از بین رفتن و آسیب سلولهای عضلانی
-آزاد شدن میوگلوبین در اثر آسیب سلول و ایجاد شدن میوگلوبین یوری که موجب قرمز یا قهوه ای شدن ادرار میشود. و باعث صدمث به کلیه و نارسایی کلیوی میشود.
چنین مواردی به علت خستگی مفرط عضلانی به صورت ناگهانی ناتوان میشوند و به مقداری عرق کرده و درد عضلانی شدیدی را متحمل میشوند .
در فرم تحت حاد علائم خفیف و شامل خستگی و کندی حرکات میباشد.
علائم کلینیکی آن بسیار ساده است ولی شناخت عامل آن کار بسیار مشکلی میباشد. در ازوتوریای حاد، اسب در حین تمرین دچار کوفتگی میشود. عضلات پهن پشت و قسمت یک چهارم عقبی حیوان، سفت و دردناک میگردند. اگر اسب را مجبور به ادامه تمرین کنند، وضعیت اسب بدتر میشود تا جائیکه دیگر به هیچ عنوان قادر به حرکت نخواهد بود. در این حالت ممکن است بخوابد و دیگر قادر به ایستادن روی پاهایش نباشد. اسب مبتلا به ازوتوریا برای دفع ادرار به خود فشار میآورد و نمیتواند ادرار را دفع کند و اگر ادراری هم دفع کند رنگ آن بسیار تیره و متمایل به قرمز است. ازوتوریای حاد اغلب یک یا 2 روز بعد از تمرین به دنبال یک دوره استراحت کوتاه مدت و یک جیره تغذیهای سنگین رخ میدهد. قبل از معاینه توسط دامپزشک میتوان با مشاهده عرق کردن زیاد و بسیار سریع تر از انتظار اسب در حین تمرینات به وجود عارضه پی برد. اسب حرکات یورتمه بلند و چهار نعل را انجام میدهد ولی نه به آن نحوی که از او انتظار میرود و خیلی سنگین تر از حد انتظار تنفس میکند. ازوتوریا در واقع به شکل یک خستگی غیر طبیعی خود را نشان میدهد. هنگامیکه اسب خسته است در عضلات خود احساس ضعف و درد میکند که در اثر تجمع مقادیر زیادی اسیدلاکتیک است که توسط گردش عمومی دفع نمیشود. در ازوتوریا همچنین در اثر تجمع مقادیر زیادی اسیدلاکتیک و خاصیت اسیدیته آن، تخریب عضلانی صورت میگیرد. این تخریب عضلانی را میتوان به طریق اندازه گیری سطوح آنزیمهای خارج شده از سلولهای تخریبی در خون اندازه گیری کرد. هنوز علت تشکیل مقادیر زیاد اسیدلاکتیک بر ما معلوم نیست. این عارضه در اسبی که به علت تمرینات زیاد، تغذیه اضافه میشود رخ میدهد و در این شرایط کربوهیدرات مازاد به صورت نشاسته و گلیکوژن در عضلات ذخیره میشود و هنگامیکه این مواد به منظور ساختن انرژی شکسته میشوند، مقادیر زیادی اسیدلاکتیک به وجود میآید. اگر به اسبهایی که ازوتوریا دارند استراحت داده و جیره غذاییشان را کم کنند، میتوانند تا حدودی فاکتورهای مزاحم تشدید کننده عارضه را کاهش دهند. برخی اسبها الکترولیتهایی نظیر سدیم را به اندازه کافی جذب نمیکنند و بدین ترتیب دیواره سلولهای عضلانی آن محکم نمیشود. در این اسبها سلولهای عضلانی فراتر از آنچه که انتظار میرود تخریب میشود.
علائم کالبدگشایی :
دژنراسیون ماهیچه های مخطط و گاهی اوقات درگیری دیافراگم و قلب مشاهده میشود که عضلات آنها سیاه و متورم شده است.
کلیه ها متورم است و ادرار قهوه ای در مثانه وجود دارد.
طرح تشخیص و تشخیصهای تفریقی
دامپزشکان می بایست با استناد به تاریخچه یافته های بالینی و نتایج تست های آزمایشگاهی بیماری را تشخیص دهند. ممکن است در موارد مزمن یا عودکننده، برای تفریق چهره بالینی بیماری از لنگش، تهیه بیوپسی از عضله سودمند باشد.
در اسبهای دچار رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی به طور معمول افزایش در سرم کراتین کیناز (SCK) سرم آسپارتات آمینوترانسفراز، و سرم لاکتات دهیدروژناز نشان داده شده است. میزان افزایش این آنزیم ها نشان دهنده وسعت نکروز عضلانی است، اما در موارد بالینی میزان سرم کراتین کیناز (SCK) معمولا در حد چندین هزار واحد بین المللی در لیتر (IU/L ) است. در اسبهایی که شدیدأ مبتلا هستند، رنگی شدن ادرار یافته ای معمول است.
اگرچه در اسبهای مبتلا، هنگامی که دچار حملات حاد ناشی از تمرینات سنگین می گردند ممکن است افزایش غلظت لاکتات پلاسما یا خون و اسیدوز متابولیک مربوط به آن بروز نماید، اما. این تغییرات معمولا گذرا بوده و رویهمرفته به نظر می رسد اهمیت کمی در ایجاد این اختلال داشته باشد؛ ولی با این وجود اسبهایی که تحت تمرین طولانی و کمتر از حداکثر میزان فعالیت جسمانی قرار می گیرند و دارای سابقه آسیب عضلانی هستند ممکن است دچار کم آبی بدن، آلکالوز متابولیک همراه با کاهش کلر خون، و کاهش کلسیم خون شوند.
بیوپسی های عضلانی به ویژه در نژادهای وابسته به اسبهای کوارتر ممکن است در تشخیص عامل ایجاد کننده رابدومیولیز کمک کنند. در اسبهای مبتلا ممکن است با انواع گوناگونی از اختصاصات بافتی مواجه شویم، که این حالت نشان دهنده تنوع بیماریهای مولد رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی می باشد. رشته های عضلانی شدیدأ منقبض و رشته های تخریمه شده به طور پراکنده در میان تعداد فراوانی از رشته های سالم و طبیعی دیده می شوند. به طور کلاسیک رشته های نوع دوم بسیار بیشتر از رشته های نوع اول مبتلا می باشند. طی چند روز ماکروفاژها به محل نکروز رشته های عضلانی نفوذ نموده، و میوبلاستها برای ترمیم قطعه آسیب دیده رشته عضلانی در ظرف ۱ تا ۲ هفته در محل ظاهر می گردند. (شکل ۳-۴۰). اسبهای دچار رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی مزمن اغلبیه دارای چندین مرحله از دژتره شدن و رژنره شدن سلولی شامل تعداد فراوانی از رشته های بالغ با هسته مرکزی می باشند. اسبهای مبتلا به آسیب عضلانی ناشی از تجمع پلی ساکاریدی دارای واکوئل های قرارگرفته در زیر غشای سلولی و گنجیدگی های پارا آمینوسالیسیلات (paraaminosalicylate) مثبت در رشته های نوع دوم پراکنده در سطح بافت می باشند
تست های آزمایشگاهی
میزان CPK افزایش یافته است (۱۰۰۰۰ - ۵۰۰۰ واحد در هر لیتر) و میوگلوبینوری مشاهده می شود.
آنزیمهای AST , CK ، میوگلوبین سرم افزایش یافته است.
سدیم و کلر کاهش یافته و ازت اوره خون و کراتینین افزایش می یابد.
پیشگیری
تنها موارد توصیه شده در زمینه پیشگیری، شامل اصلاح روش های آموزشی حیوان و توجه به جیره می باشد. حیوانات بسیار چاق، به رابدومیولیز ناشی از فعالیت مستعدتر هستند. به منظور گند نمودن آزادسازی کلسیم و کاهش انقباض عضلانی، از دانترولن سدیم استفاده می شود.
درمان :
اهداف درمانی برای دام های شدیدأ مبتلا باید شامل موارد زیر باشند:
(۱) جلوگیری از آسیب عضلانی بیشتر؛
(۲) تخفیف درد؛
(۳) برقرار نمودن تعادل آب و الکترولیتها و اگر چنین رفتار کنیم، همین کفایت می کند؛
(۴) کاستن از احتمال ایجاد اختلال کلیوی دردامهایی که شدیدتر مبتلا هستند و میوگلوبین ادراری دارند.
در اغلب مواردی که رابدومیولیز شدید است، ادامه فعالیت جسمانی ممنوع می باشد. در اسبهایی که دچار اسپاسم و گرفتگی۔ های عضلانی نه چندان پیچیده می باشند، هنگامی که میزان آن کسم باشد، اگر آسیب عضلانی ایجاد شده باشد، در نتیجه تمرین سبک به طور مشخصی افزایش می یابد. به هرحال برای تفکیک بین اسپاسم و گرفتگی عضلانی نسبتا خوش خیم و گذرا و سندرم بالقوه مخرب از حالت شدید رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی قضاوت بالینی دقیقی لازم است. هنگامی که این تفکیک صورت پذیرفت، در مورد ادامه یا قطع تمرینات می توان تصمیم مناسبی گرفت. به هر حال، در صورتی که هر گونه شبهه ای وجود داشته باشد، تمرینات شدید بعدی باید متوقف گردد.
اگر دستگاه گردش خون مختل نشده باشد، آرام بخش هایی نظیر استیل پرومازین حالت اضطراب را برطرف نموده و از طریق بلوکه کردن گیرنده های آلفا آدرنرژیک گردش خون محیطی را بهبود می بخشند. از طرف دیگر، درهای کم گزیلازین یا دیازپام ممکن است سودمند باشد. عوامل ضد آماسی غیراستروئیدی نیز مطلوب بوده و علایم را تخفیف میدهند. برای دام های از پا افتاده ای که به طور شدید تری مبتلا هستند، داروهای ضددرد قوی تری نظیر بوتور فانول (butorphanol) و دتومیدین (detomidine) مورد نیاز می باشد. برخی از دامپزشکان معتقدند که کورتیکواستروئیدها هم می توانند مفید باشند. گزارش شده است که این عوامل موجب شل شدن اسفنکترهای مویرگی می گردند، بنابراین از نظر تئوری خونرسانی بافتی را بهبود می بخشنده، به علاوه آنها از طریق تثبیت غشاهای سلولی به کاهش روند آسیب عضلانی کمک می نمایند. براساس تجربه تجویز دی متیل سولفوکساید (۰.۹ گرم به ازای هر کیلوگرم از محلول ۲۰٪ به صورت تزریق وریدی) نیز ممکن است مؤثر باشد. برای درمان این بیماری استفاده از دانترولن سدیم (dantrolene sodium) با دز ۲ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن که در سرم فیزیولوژی حل شده و از طریق لوله مری به دام خورانده می شود نیز توصیه گردیده است.
در اسبهایی که نشانه های بالینی و آشکاری حاکی از رابدو۔ میولیز شدید ناشی از فعالیت شدید جسمانی، غلیظ شدن خون، یا میوگلوبین ادراری را از خود نشان می دهند، نخستین اقدام ایجاد تعادل مجدد در مایعات و افزایش ترشح ادرار ( diuresis) میباشد. اگر در طول سواری استقامت آسیب عضلانی اتفاق افتاده باشد، دام های مبتلا معمولا دچار آلکالوز هستند و درمان با بی کربنات چندان مناسب نخواهد بود. بنابراین محلول های الکترولیتی متعادلی که از طریق داخل وریدی یا توسط لوله مری تجویز می شوند بسیار پسندیده و مطلوب هستند. میوگلوبین در دامهایی که آب بدن را از دست داده اند می تواند برای کلیه می باشد. میوگلوبین ممکن است دارای خواص تأثیرگذار بر روی عروق باشد، لذا در دام هایی که گردش خون آنها مختل شده است می تواند ایسکمی کلیوی ایجاد نماید. بنابراین برای به حداقل رساندن آسیب وارده به لوله های کلیوی خونرسانی کافی به کلیه ها و حفظ آن اهمیت دارد. در صورت امکان، مایع درمانی با محلول های لاکتات رینگر، سرم فیزیولوژی، یا ۲.۵ درصد دکستروز در سرم فیزیولوژی
۰.۴۵ درصد باید تا زمان صاف و بی رنگ شدن ادرار ادامه یابد. بعد از دوره اولیه درمان ارزیابی مجدد هماتوکریت، پروتئین تام پلاسما، و الکترولیت۔ های سرم راهنمای بسیار خوبی برای رژیم درمانی بعدی میباشد. برای ارزیابی وسعت آسیب کلیوی در دام هایی که شدیدأ مبتلا هستند، کنترل معمولی نیتروژن اوره خون و یا کراتینین سرم توصیه شده است، تجویز داروهای مدار معمولا مناسب نیست.
صرف نظر از تدابیر درمانی که در بالا به آنها اشاره شد، اسبهای مبتلا نیاز به یک بستر راحت، گرم و مراقبت کافی دارند. عاقلانه نیست که آنها را به زور وادار به تلاش برای ایستادن نمود.
درمان فرم حاد :
- مایع درمانی به مقدار 6-7 لیتر برای جلوگیری از رسوب میوگلوبین در توبولهای کلیه
- تجویر بیکربنات سدیم وریدی برای رفع اسیدوز
- تجویز داروهای شل کننده عضلانی مثل متوکاربامول و رامپون
- استراحت
- قطع جیره کنسانتره
کنترل
جیره غذایی :
کاهش محتوی کربوهیدرات جیره غذایی و فراهم نمودن یونجه مرغوب و متعادل نمودن مکمل های ویتامینی و مواد معدنی اساس پیشگیری از رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی را بدون توجه به عامل ایجادکننده آن تشکیل می دهد. برای تأمین کالری اضافی، به ویژه برای اسبهای دچار آسیب عضلانی ناشی از ذخیره پلی ساکارید، از مکمل های چربی نظیر سبوس برنج یا روغن ذرت می توان استفاده نمود.
اسبهای با میزان دفع ادراری سدیم کم یا میزان دفع ادراری فسفر بالا نیازمند ۱ تا ۲ اونس 1کلرید سدیم اضافی می باشند یا باید نسبت کلسیم به فسفر برای آنها تنظیم گردد. به نظر برخی از محققین، افزودن بیکربنات سدیم به غذای اسبهایی که مستعد ابتلا به رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی می باشند، به کاهش میزان بروز این اختلال کمک می کند. میزان تأثیر یا مکانیسم دقیقی که به واسطه آن این عامل می تواند میزان بروز اختلال را کاهش دهد، به طور کامل شناخته نشده است. در آب و هوای گرم و مرطوب که اسبها مستعد تعریق فراوان می باشند، افزودن روزانه ! تا ۲ أونس کلرید پتاسیم به غذا ممکن است در برخی از آنها سودمند باشد.
ویتامین E و سلنیم به منظور جلوگیری از رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی سالهاست که مورد استفاده قرار میگیرد هرچند که میزان ویتامین E و سلنیم بسیاری از اسبهایی که حملات مزمن "tying up" را تجربه نموده اند در محدوده طبیعی قرار داشته است. با وجود آن که هیچ گونه مدرکی برای حمایت از تأثیرات این درمان وجود ندارد، گزارش های متعددی حاکی از توصیه به درمان با ویتامین E و سلنیم به منظور کاهش شدت رابدومیولیز ناشی از فعالیت شدید جسمانی وجود دارد، که این اثر احتمالا از طریق خواص آنتی اکسیدانی آنها می باشد. مقادیر طبیعی لازم برای سلنیم سرم ۰.۱۴ تا ۰.۲۵ میکروگرم در هر میلی لیتر ( ug/ml) و برای ویتامین E بیش از ۱.۶ میکروگرم در هر میلی لیتر ( ug/ml) می باشد.
فعالیت جسمانی :
هنگامی که سرم کراتین کیناز به حد طبیعی برگشت، افزایش تدریجی در مدت تمرینات از ۵ دقیقه گرداندن اسب دور میدان به ۳۰ دقیقه طی یک دوره سه هفته ای به برگشت حالت ورزیدگی اسبها بدون وقوع آسیب عضلانی اضافی دیگر کمک می نماید. اسبهای مستعد باید هر روز برخی از اشکال تمرینات را انجام دهند (از جمله استفاده از چراگاه همراه با سایر اسب ها، گرداندن در اطراف میدان یا سواری. به نظر می رسد که یک یا چند روز غیرفعال بودن قبل از انجام تمرینات خود یک عامل تحریک کننده اولیه برای ایجاد رابدومیولیز در اسبهای مستعد باشد.
دارو درمانی :
دانترولن سدیم و فنی توئین هر دو به عنوان پیشگیری کننده در اسبهای دچار اختلال در تحریک و انقباض عضلانی مفید هستند. عقیده بر این است که دانترولن سدیم به صورت داخل سلولی و از طریق کند نمودن آزاد شدن کلسیم از شبکه
سارکوپلاسمیک عمل می نماید. این دارو نسبتا نامحلول بوده و با وجود آن که تجویز داخل وریدی آن میسر است، اما این کار دشوار و پرهزینه می باشد. در توصیه شده آن ۲ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم، هر ۲۴ ساعت یک بار به صورت خوراکی به مدت ۳ تا ۵ روز است، که در صورت نیاز به ادامه درمان با همین دژ یعنی ۲ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به صورت روزانه یا یک روز در میان یا دو روز در میان برای مدت یک ماه یا بیشتر داده می شود. بهترین زمان برای تجویز دارو یک ساعت قبل از برنامه تمرینات می باشد. تجربه نشان داده است که استفاده از این رژیم درمانی به مدت چند ماه در اسبها هیچ گونه عوارض سوء آشکاری را ایجاد نمی نماید. ولی با وجود این واکنش در مقابل این درمان متغیر و غیر قابل پیش بینی استاد و اخیرا تجویز فنی توئین در اسبهای مستعد به "tying up" توفیقاتی را در کاهش میزان بروز علایم به همراه داشته است.
فنی توئین از طریق راههای زیر اعمال اثر می نماید: (۱) تغییر در فعالیت واسطه های عصبی در محل اتصال عصبی عضلانی؛ (۲) تأثیر بر روی آزاد شدن کلسیم از شبکه سارکوپلاسمیک؛ و (۳) تغییر در نفوذپذیری سارکولما نسبت به سدیم، دز دارو در اسبها باید طوری تنظیم شود که میزان غلظت سرمی دارو را در حد ۵ تا ۱۰ میکروگرم در هر میلی لیتر ( ug/ml) حفظ نماید. دزهای اولیه با مقادیر ۶ تا ۸ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به صورت خوراکی و برای مدت ۳ تا ۵ روز شروع می شوند. درها را می توان با افزودن ۱ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم هر ۳ روز یک بار افزایش داد تا زمانی که مانع از بروز رابدومیولیز شود؛ اما اگر اسبها حالت خواب آلودگی پیدا کردند باید آنها را کاهش داد. در صورت امکان، در آغاز درمان باید غلظت سرمی فنی توئین مورد ارزیابی قرار گیرد.
در اسیدهای مسابقه ای مضطرب و مستعد ابتلا به حملات مکرر آسیب عضلانی ناشی از فعالیت شدید جسمانی، استفاده از دزهای کم آرام بخش های فنوتیازینی (از جمله استیل پرومازین با دز حدود ۰.۰۰۵ تا۰.۰۱ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم) که در حدود ۳۰ دقیقه قبل از انجام تمرینات تجویز می گردد، ممکن است میزان بروز این حالت را کاهش دهد. این درهای کم باعث ایجاد اثرات محافظتی در مقابل آسیب عضلانی می گردند بدون آن که کاهشی در ظرفیت کارآیی ایجاد نمایند. با وجود این، استفاده از مشتقات فنوتیازینی در اکثر مسابقات ممنوع است و اسب قدرت زیادی از خود نشان می دهد، به همین سببه ارزش این اقدام پیشگیری کننده قبل از انجام رقابتها محدود می گردد.
برخی گزارشات منتشر نشده حاکی از آن است که استفاده از واکسن های ویروس سرخک با افزودن دی متیل گلیسین به میزان امیلی گرم به ازای هر کیلوگرم به جیره غذایی اسبهای در معرض خطر ابتلا به حملات مکرر آسیب عضلانی ناشی از فعالیت شدید جسمانی می تواند از میزان بروز این حالت بکاهد. این حقیقت که بسیاری داروهای مختلف به منظور جلوگیری از آسیب عضلانی ناشی از فعالیت شدید جسمانی مورد استفاده قرار گرفته اند نشان دهنده آن است که تا چه حد این داروها غیر مؤثر بوده اند.
vetshoop.ir
اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه
برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.