هضم ، جذب و متابولیسم چربی ها در تک معده ای ها و نشخوار کنندگان
هضم ، جذب و متابولیسم چربی ها در تک معده ای ها و نشخوار کنندگان
هضم در تک معده ای ها :
در این حیوانات تک معده ای ، رودة باریک تنها مکان هضم چربیهاست ، چون چربیهای غذا به صورت ملکولهای بزرگ که هیدرولیز سریع آنها مشکل است ، معده را ترک می کنند . هضم در حیوانات تک معده ای با بازده بهتری انجام می شود . در حیوانات ، چربیها به کمک نمک های صفراوی و لیپازهای مترشحه از لوزالمعده و رودة کوچک تجزیه شده و به تری گلیسریدها و در نهایت به منوگلیسریدها به علاوة دو تا اسید چرب تبدیل می شوند . املاح صفراوی با امولیسینه کردن چربیها به هیدرولیز آنها کمک می کنند .
به ادامه مطلب بروید
املاح صفراوی خاصیت دترژان دارند ، هستة استرول آنها در چربی محلولند و گروههای هیدروکسیل و اشکال یونیزه گلایسین و توارین موجود در آنها در آب محلولند . این دترژان ها علاوه بر خاصیت امولیسینه کردن چربی می توانند گرد هم آمده و تشکیل میسل ها را بدهند . هرچند که تری گلیسریدها در این میسل ها نامحلولند ، اما مونوگلیسریدها و اکثر اسیدهای چرب در آنها حل شده و به این ترتیب مخلوطی از میسل ها تشکیل می شود .
آنزیم های لیپاز عمل هیدرولیز گلیسریدها را به طور کامل انجام نمی دهند ، زیرا تنها
40 درصد تری گلیسریدها به طور کامل به اسید چرب و گلیسرول مبدل می شود ، در حالی که 50 درصد تری گلیسریدها فقط با از دست دادن یک یا دو اسید چرب به منو و دی گلیسرید مبدل می شوند و 10 درصد باقی مانده بدون تغییر شکل جذب می شوند .
لیپاز روده ای انسان محصولی از تکنولوژی انتقال ژن می باشد ، ژن این پروتئین به گاو منتقل شده و باعث تجلی ژن در سلول های پستان گردیده است . این لیپاز در شیر بوجود آمده و در روده مصرف کنندگان تحت اثر نمک های صفراوی فعال می شود . این لیپاز باعث هضم لیپدها می شود .
هضم در نشخوار کنندگان :
تری گلیسریدهای موجود در غذای نشخوار کنندگان دارای نسبت بالای اسیدهای چرب غیراشباع 18 کربنه ، لینولئیک و لینولنیک می باشند که در شکمبه همانند فسفولیپیدها توسط لیپاز باکتری ها تجزیه می شوند .
این اسیدها توسط باکتریها هیدروژنه شده ، ابتدا به اسید چرب با یک باند دوگانه و در نهایت به اسید استئاریک تبدیل می شوند . تمامی باندهای دوگانه در اسید لینولئیک و لینولنیک به شکل ( Cis ) بوده و قبل از اینکه هیدروژنه شوند ، یک باند دوگانه در هر کدام به صورت
( Trans ) در می آید . بنابراین می توان اسیدهای چرب ترانس را در محتویات شکمبه پیدا کرد .
میکرواورگانیسم های شکمبه نیز مقادیر قابل توجهی از لیپیدها را تولید می کنند که دارای تعدادی از اسیدهای چرب غیراشباع غیرمعمول ( نظیر اسیدهای چرب با زنجیرة کربن منشعب ) می باشند که در نهایت وارد چربیهای شیر و بدن نشخوارکنندگان می شوند . در نشخوارکنندگان قدرت هضم میکروبی چربیها پایین است و با افزایش مقدار چربی در جیرة نشخوارکنندگان ( بالاتر gr/kg 100 ) فعالیت میکروارگانیسم های شکمبه کاهش پیدا می کنند ، تخمیر فیبرها به تأخیر می افتد و تمایل حیوان به خوردن غذا کم می شود .
جذب چربی ها :
حاصل نهایی هضم چربی در رودة کوچک به شکل میسل های مخلوط بوده که نحوة دقیق جذب آنها دقیقاً مشخص نیست . چنین پیشنهاد شده که میسل ها از طریق « جذب غیرفعال » و یا به احتمالاً بلع سلولی به شکل اولیه جذب می شوند . البته اسیدهای چرب زنجیره کوتاه می توانند در کنار میسل ها به شکل فعال هم جذب شوند . در داخل میسل ها ویتامین های محلول در چربی نیز وجود دارد .
بنا به فرضیة فریزر چربیها به دو طریق توسط روده ها جذب می شوند :
1ـ جذب تری گلیسرید و چربیهای ساده و اسیدهای چرب با زنجیرة کربنی طویل ( بیش از 10 کربن ) که به صورت ذرات ریز کروی شکل از طریق مجاری لنفاوی وارد جریان خون می شوند .
2ـ جذب اسیدهای چرب با زنجیرة کربنی کوتاه که مقدار آنها نسبتاً ناچیز است . این اسیدها از دیوارة روده عبور نموده و مستقیماً از راه ورید باب به کبد می رسند .
در داخل سلولهای روده اسیدهای چرب می توانند دوباره با گلیسرول و یا منو و دی گلیسریدها ترکیب شده و تری گلیسریدها را بسازند . فسفولیپیدها و استرهای کلسترول نیز مجدداً در سلولهای روده تشکیل می شوند . ذرات تری گلیسرید تولیدی ، به شکل ذراتی کوچک و کروی شکل ، تحت عنوان « شیلومیکرون » به مجاری لنفاوی ویلی راه یافته و از آنجا از طریق مجرای سینه ای به جریان عمومی خون می پیوندند . همانطور که قبلاً اشاره شد ، آن دسته از اسیدهای چربی که طول زنجیر کربن در آنها کوتاه یا متوسط است ( مانند اسیدهای چرب در کره ) برای جذب شدن ، نیازی به املاح صفراوی و یا تشکیل میسل نداشته و می توانند به سرعت و به طور مستقیم از مجرای داخل روده به جریان خون سیاهرگی کبد وارد شوند . ورود این اسیدها به جریان خون بستگی به حضور سدیم دارد و در جهت خلاف غلظت می باشد ، بنابراین از طریق جذب فعال صورت می گیرد .
در طیور جذب چربیها از طریق مجاری لنفاوی ناچیز بوده و بخش عمدة چربی به صورت لیپوپروتئین های سبک و به طور مستقیم به جریان سیاهرگی وارد می شوند .
در نشخوارکنندگان ، اسیدهای چرب زنجیرة بلند بر خلاف اسیدهای چرب زنجیرة کوتاه ، از شکمبه جذب نمی شوند و به هنگام رسیدن به روده کوچک عمدتاً به صورت اشباع هستند . مونو گلیسریدهایی که در تشکیل مسیل های مخلوط در غیرنشخوارکنندگان نقش مهمی را ایفا می کنند در نشخوارکنندگان وجود ندارد . بنابراین ، تشکیل میسل در رودة حیوانات نشخوار کننده و جذب اسیدهای چرب با زنجیرة کربنی بلند ، وابسته به فسفولیپیدهای موجود در صفرا می باشد .
بر خلاف غیرنشخوارکنندگان ، با تغییر ترکیب چربی غذا نمی توان ترکیب اسیدهای چرب بدن نشخوارکنندگان را تغییر داد . چربی غذایی نشخوارکنندگان را می توان با استفاده از روشهای شیمیایی به نحوی عمل آوری کرد که از گزند حملة میکروبی در شکمبه مصون بماند و در عین حال توسط آنزیمهای گوارشی حیوان هیدرولیز و از رودة کوچک جذب شوند . اگر این چربیها دارای اسیدهای چرب غیراشباع باشند ، ترکیب چربی بدن و چربی شیر حیوان را تغییر می دهند . در بخش های آینده در مورد چربیهای عبوری از شکمبه مفصلاً صحبت خواهد شد .
لازم به ذکر است که حداکثر میزان جذب در ژئوژنوم می باشد و جذب نمک های صفراوی ( به روش فعال ) در بخش انتهایی ایلئوم انجام می گیرد .
به طور کلی در هضم و جذب چربیها عوامل زیر مؤثرند :
1ـ طول زنجیره اسید چرب : هرچه تعداد کربن در زنجیره اسید چرب کمتر باشد ، بازده جذب آن بیشتر است .
2ـ تعداد و نسبت اسیدهای چرب غیراشباع : در ساختمان تری گلیسریدها ، هرچه اسیدهای چرب غیراشباع بیشتری نسبت به اشباع وجود داشته باشد ، هضم و جذب آن بیشتر است .
3ـ تعداد پیوندهای مضاعف در اسیدهای چرب غیراشباع : در یک اسید چرب غیراشباع ، هر چه تعداد پیوند مضاعف بیشتر باشد ، بازده هضم و جذب آن بیشتر است .