وت شاپ بلاگ (دامپزشکی و دامپروری)

کتاب ، جزوه ، فیلم ، اپلیکیشن در زمینه دامپزشکی و حیوانات

وت شاپ بلاگ (دامپزشکی و دامپروری)

کتاب ، جزوه ، فیلم ، اپلیکیشن در زمینه دامپزشکی و حیوانات

وت شاپ بلاگ (دامپزشکی و دامپروری)
فروشگاه دامپزشکی و دامپروری
اپلیکیشن دامپزشک همراه
آخرین نظرات

۹۰ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

آرگولوزیس در ماهی

( Argulusis )

عامل :

 ارگولوس یا شپشک ماهی یکی از معروف ترین انگلهای خارجی در بین ماهیان گرمابی آبهای شیرین است که به طور وسیعی در سراسر دنیا گسترش یافته است. از نظر سیستماتیکی به شرح زیر تقسیم می گردد:

تحت کلاس Branchiura

راسته Goloidea

 خانواده Argulidae

 جنس Argulus

گونه A.foliaceus

تقریبا ۱۳۰ گونه از این انگل شناخته شده است که بیشترین آن به جنس ارگولوس تعلق دارد.

مشهورترین گونه های آن شامل :

- ارگولوس فولیاسئوس(A. foliaceus Linnaeus)

انگل ماهیان گرمابی

- ارگولوس کوره گونی(A.coregoni)

انگل ماهیان سرد آبی آب شیرین می باشند.

- ارگولوس اسکوتی فورمیس(A.scutiformis Thiele)

انگل ماهی کپور معمولی

- ارگولوس پلوسیدوس (A.pellucidus)

انگل ماهی کپور معمولی پ

انگل ارگولوس در ایران نیز شایع بوده و در بین ماهیان پرورشی گرمابی به خصوص در حوضه مرداب انزلی به کرات مشاهده شده است

شناسائی

 شپشک ماهی سخت پوست کوچکی است(ماده های بالغ به اندازه 2.3-5*3.5-4.9 میلی متر و نرها 1.6-3*1.6-2.8میلی متر) که دارای بدنی گرد و پهن و شفاف به رنگ سبز کمرنگ و ۴ جفت پای شناگر می باشد. سر و اولین بند سینه ای جهت شکل گرفتن تن پوش(Carapace) پشتی با هم ترکیب شده اند.

قسمت شکمی بدون بند بوده و در انتها به دو صفحه تقسیم می شود که دم دولبی کوچکی را تشکیل میدهد. این دم برای هدایت حیوان به کار میرود. اعضای تناسلی و دستگاه تنفسی در دم واقع شده اند. نرها دارای دو بیضه و ماده ها دارای دو کیسه منی(spermatophore ) کوچک هستند که اسپرم را از نر دریافت کرده و در خود ذخیره می نمایند.

 این انگل دارای دو عضو مکنده بزرگ می باشد که برای چسبیدن به پوست میزبان بکار میرود. در بالای این عضو مکنده دو چشم مرکب دیده می شود که در بین آنها یک چشم ساده قرار گرفته است در بین این سه چشم یک خرطوم درازی که برای نیش زدن سازگار شده است مشاهده می شود. این نیش لوله ای شکل بوده و قابل انبساط می باشد و به وسیله همین نیش انگل قادر است از زیر فلس ماهی به زیر پوست رفته و بدین ترتیب از خون میزبان تغذیه کند. دهان در عقب خرطوم به صورت روستروم(Rostrum ) (منقاری شکل) قرار گرفته است و دارای ساختمان نسبتا پیچیده ای است.

روده لوله کوتاهی است ولی معده دارای تقسیمات متعددی است. روده ممکن است از خون میزبان پر باشد در این صورت انگل میتواند بدون تغذیه برای چند هفته زندگی کند. قلب کاذب در عمق بدن قرار گرفته است. دم با دارا بودن آبشش هائی مانند عضو تنفسی انجام وظیفه می کند. تنفس همچنین از تمامی سطح بدن صورت میگیرد. ارگولوس اگر خوب تغذیه کند و روده هایش به حد کافی از خون پرباشد رنگش تیره تر خواهد بود.

چرخه زندگی:

ماده های رسیده تخمها را روی گیاهان یا سنگهای داخل آب می گذراند. تخمهای بیضی شکل به اندازه 0.4*0.25 میلی متر بوده و به تعداد ۳۰ تا ۲۰۰ عدد در توده ژلاتین مانند قرار گرفته اند. تخمها در ابتدا سفیدرنگ بوده و بعدا به زرد قهوه ای متمایل می شوند. یک جفت چشم مرکب تقریبا پس از ۱۰ روز شکل میگیرند و چشم نوزادی پس از ۱۵ تا ۱۷ روز ظاهر می شود. رشد جنینی در داخل پوسته صورت میگیرد و انگلها مراحل نوزادی و متانائوپلیوس را گذرانده و در اولین مرحله نوزادی (مرحله کوپه پودید) از تخم خارج می شوند. اولین مرحله نوزادی دارای زائده حسی(palp ) فکی پیشرفته و رشته های بلند می باشد، که برای شناگری آزاد در آب مفید است. در این حالت شکل بدن خیلی شبیه بالغین است (به طول 0.7-0.9میلی متر) و نر و ماده قابل تشخیص می باشند. در این مرحله و مرحله پس از لاروی آنها گرایش شدیدی به نور(Phototropism ) دارند. لاروها آنقدر شنا می کنند تا میزبان خود را بیابند و به فوریت به آن می چسبند. پوست اندازی های متعددی صورت می گیرد و تا ششمین مرحله پیشرفت می کند. مرحله هفتم پوست اندازی انگل را مرحله ماقبل بلوغ می نامند. جفت گیری تقریبا یک ماه پس از تخم درآیی صورت می گیرد. زمان تخم درآئی به درجه حرارت و فصل بستگی دارد.

نرها از ماده ها کوچکتر بوده و با داشتن بیضه بر روی صفحات دمی از ماده ها تشخیص داده می شوند. گاهی اوقات ماده ها هنگام جفتگیری هنوز بر روی میزبان چسبیده اند ولی به هر حال برای تخمریزی همیشه میزبان را ترک می کنند.

مؤلفین مختلف تعداد تخم این انگل را بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ عدد و به طور متوسط ۱۸۵ عدد ذکر کرده اند. این انگلها مانند انواع دیگر انگلهای پوست به راحتی میزبان خود را عوض می کنند و هنگام انتقال ممکن است عفونت های میکروبی و یا ویروسی را از یک ماهی به ماهی دیگر منتقل نماید.

بیماری زایی :

ارگولوس در واقع به تمام قسمت های بدن می چسبد ولی اغلب در زیر باله ها مشاهده می شود. ماهی دچار خارش شده و برای خارج کردن انگل از بدن، خود را به اشیاء می مالد در نتیجه انگلها در قسمت های بن باله ها جمع می شوند. در ماهیان بزرگتر انگلها همچنین بر روی دیواره های مجرای دهانی تثبیت می شوند.

انگلها به وسیله نیش زدن و ترشح سم سبب بروز صدمات مکانیکی و ایجاد جراحات پوستی بر روی بدن ماهی می شوند. در زمان تغذیه انگل با مجموعه نیش خود پوست را سوراخ کرده و مانند یک قلاب واقعی به بدن ماهی فرو می رود. طول نیش در انگل به اندازه ۵ میلی متر و در ارگولوس فولیاسئوس به ۳۳۰ میکرون میرسد

لایه پوششی پوست(Epithelial) بر اثر فرو رفتن نیش تخریب شده و همچنین تزریق سم سبب التهاب شدید آن می گردد و سپس خونریزی بروز می کند.

سلول های رو پوستی و گلبولهای قرمز (Erythrocytes ) به وسیله انگل هضم شده و سپس خون در داخل دستگاه گوارش انگل مشاهده میشود. اثرات سم ممکن است برای بچه ماهی ها کشنده باشد.

در محل فرورفتن انگل عفونت های ثانویه نظیر آب آوردگی عفونی(dropsy) و قارچ ساپرولگنیا (Saprolegnia) ممکن است بروز کند. همچنین این تصور نیز وجود دارد که ارگولوس بتواند ناقل ویروس بیماری پوستی اپی تلیوما(Epithelioma) باشد. در استخرهائی که بیماری آرگولوزیس در بین ماهیان ریشه کن می شود بیماری اپی تلیوما نیز ناپدید می گردد.

پیشگیری :

در درجه اول بایستی از ورود آبزیان مشکوک به داخل استخرهای پرورش ماهی جلوگیری نمود. کنترل مقدماتی استخرهای آلوده بدین ترتیب می تواند انجام گیرد که تعدادی لوله های نی یا تخته چوبهای دراز را نزدیک محل غذاخوری ماهیان نصب می کنند. انگلها میل دارند برای تخم ریزی میزبان را ترک کنند و این بهترین موقعیت در محل تجمع ماهیها برای تخم ریزی انگلها فراهم می شود.

انگلها پس از ترک میزبان روی نی یا چوبها تخمریزی کرده و چون تخمها چسبنده هستند روی آنها تثبیت می گردند و با جمع کردن و خارج کردن این وسایل روزانه می توان هزاران تخم انگل را نابود کرد.

در ماهیان آکواریوم یا در تعداد کم مولدین انگلها را میتوان به وسیله برس کشیدن بر روی پوست یا با پنس از روی بدن ماهی برداشت نمود. انگلهائی که در حال مکیدن خون می باشند به راحتی از بدن ماهی جدا نخواهند شد و برداشت آنها در چنین حالتی منجر به خونریزی و عفونت شدید پوست خواهد شد. بنابراین بایستی ابتدا انگلها را به وسیله یکی دو قطره محلول نمک طعام غلیظ بی حس نمود و سپس برداشت کرد. از مخلوط تربانتین ید و کرزول نیز می شود استفاده نمود مشروط بر اینکه رعایت کلیه احتیاطات لازم مانند عدم تماس با دست عامل و یا با پوست بدن ماهی، را به خاطر جلوگیری از خطرات احتمالی این مواد شیمیائی به عمل آورد.

 مبارزه زیستی با معرفی ماهیان از قبیل گامبوزیا و ماهی سه خاره که از مراحل لاروی انگل تغذیه مینمایند.

 آماده سازی مناسب استخرها از قبیل خشک کردن , آهک پاشی و جلوگیری از ورود ماهیان آلوده به استخر و یا اشکال آزاد انگل

درمان :

الف) پرمنگنات پتاسیم : 4-5 ppm به صورت حمام و تکرار 10 روز دیگر

ب) نگوون : 2-3.5 ppm حمام به مدت 50 تا 60 ثانیه یا 0.25-0.5 ppm حمام طولانی مدت

ج) لیندن با مقدار درمانی ppm0.25 در حرارتهای ۲۵ - ۲۷ درجه سانتی گراد و pH بالاتر از ۸ میتواند به خوبی انگلها را به خصوص در حالت نوزادی در ظرف ۶-۸ ساعت نابود کند.

د) برومکس با مقدار درمانی 0.2ppmکلیه انگلها را در مدت کوتاهی خواهد کشت. این دارو معمولا به خاطر ارزانی از سایر اورگانوفسفاتها با صرفه تر خواهد بود.

و) دیپترکس با مقدار درمانی 0.2 تا 0.3 قسمت در میلیون (ppm)کلیه مراحل مختلف انگل ارگولوس اعم از نوزادی و بالغین را در ظرف ۱۲ تا ۲۴ ساعت از بین می برد. این دارو نمی تواند تخمهای انگل را از بین ببرد بنابراین لازم است درمان در داخل استخرهای آلوده دو تا سه بار با فاصله ۲۰ تا ۲۵ روز در طول بهار و تابستان تکرار گردد تا منجر به ریشه کنی آلودگی ارگولوس گردد.

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۱۱
امین زمانی پور

آفلاتوکسیکوزیس در طیور

( aflatoxicosis )

آفلاتوکسین ها از انواع مایکوتوکسین های بسیار سمی و سرطان زا می باشند که توسط قارچ های آسپرژِیلوس و پنیسیلیوم نولید میشوند.

مهمترین قارچ های تولید کننده آفلاتوکسین عبارتند از :

- آسپرژیلوس فلاووس ( Aspergillus’s Flavus )

- آسپرژیلوس پارازیتوکوس ( A . Parasiticus )

- پنیسیلیوم پوبرلوم ( Penicillium puberulum )

آفلاتوکسین ها به 4 گروه تقسیم میشوند :

- آفلاتوکسین B1

- آفلاتوکسین B2

- آفلاتوکسین G1

- آفلاتوکسین G2

در میان این توکسینها B1 در طیور یک مورد نگران کننده است . این توکسینها متعلق به گروه ترکیبات (( Difurano Coumarin )) میباشد . با نفوذ توکسینها در بدن در برخی از سیستمها مانند گنادها مشکلاتی پدید می آید . همچنین در سیستم تنفسی نیز مشکلاتی دیده خواهد شد . آفلاتوکسین به برخی از علتها سبب خسارات شدید اقتصادی در کشورهای پیشرفته میشود . برخی از این علل عبارتند از :

• آب و هوای شدیدا گرم .

• خرمن کردن محصولات در شرایط نامطلوب .

• انبارکردن محصولات در شرایط نامناسب .

• نحوه انتقال نامناسب غلات .

• و...

عوامل موثر بر تولید آفلاتوکسین درمواد غذایی :

فاکتورهای فیزیکی :

• سرعت خشک شدن .

• دما .

• دوره انبار کردن .

• آسیبهای مکانیکی .

• و...

آفلاتوکسین عموما وابسته به ذرات غلات شدیدا آسیب دیده میباشند . میتوان گفت که بجود آمدن آفلاتوکسین در غذا بعلت دمای بالای پنجاه و پنج درجه سانتی گراد میباشد . همچنین رطوبت نسبی هشتاد و پنج درصد یا بیشتر در محیط و رطوبت بالای سیزده درصد در ذرات غلات میتواند سبب بروز آن شود . پراکندگی زباله در محیط مرطوب نیز میتواند سبب اشاعه آفلاتوکسین شود .

فاکتورهای شیمیایی :

• هجوم حشرات .

• رفتار و فشردگی قارچهای حمله کرده .

• میزان وجود هاگها .

تقریبا تمامی غلات و ذرات غذا برای رشد این قارچ مستعد میباشند . مهمترین منابع آفلاتوکسین در صنعت مرغداری دانه های ذرت ، سورگوم و دانه های پودر شده میباشند که در حال حاضر میتوان آنها را از مهمترین اجزای تشکیل دهنده غذا بشمار آورد . در شرایط ایده آل آفلاتوکسین فقط به چند ساعت زمان برای آلوده کردن غذا نیاز دارد . پودر ماهی و پودر گوشت نیز بصورت موضعی در برخی از موارد حاوی درجات بالایی از مایکوتوکسین میباشد .

درجه رطوبت مناسب برای رشد آفلاتوکسین در اجزای مختلف سازنده غذا :

- غلات = 11-12 درصد

- سبوس برنج و سبوس گندم = 10-11 درصد

- پودر ماهی = 9-10 درصد

میزان حساسیت طیور به آفلاتوکسین :

در میان طیور ، اردک ها شدت حساسیت بیشتری به آفلاتوکسیکوز دارند، زیرا آنزیم های میکروزومی کبدی که آفلاتوکسین ها را متابولیزه به محصلات مضر می نمایند، باعث مسمومیت حاد می گردند.

عموما گرو های سنی جوان نسبت به گله های بالغ ، حساس تر می باشند ، اما هیچ تنوعی در گونه ها و نژاد ها ی آنان وجود ندارد . گروه بوقلمون و جوجه اردک ها نسبت به آفلاتوکسیکوز حساسیت بیشتری دارند ، جوجه های گوشتی حساس تر از جوجه های تخمگذار و نیز جوجه خروس ها از ماده ها مستعد تر هستند .

عوارض آفلاتوکسین در طیور :

اساسا آفلاتوکسین ها سم کبد می باشند که به غده های گوارشی وکبد صدمه می رسانند، علاوه براین آنها تضعیف کننده سیستم ایمنی نیز می باشند .

اثرات جانبی آفلاتوکسین ها شامل :

- کاهش راندمان تولید گوشت و تخم مرغ وافزایش اسیب پذیری دربرابر بیماری ها

- کاهش میزان رشد کیفیت لاشه

- کاهش وزن تخم مرغ تولیدی

- تضعیف سیستم ایمنی که منجر به افزایش احتمال بروز کوکسیدوز ، عفونت خون حاصل از کلی باسیل ها و بیماری سالمونلا می شود

- کاهش تیتر آنتی بادی خون و عدم پاسخ مناسب به واکسیناسیون

- افت مصرف خوراک و یا توقف کامل آن

- افزایش بروز مشکلات پا

- سندرم افتادگی بال

- افزایش مرگ و میر

آفلاتوکسین ها سبب افت در تولید تخم مرغ ، کاهش مصرف غذا ، افزایش کوفتگی ، کاهش رشد ، مرگ ناگهانی در جوجه های جوان میشود.

مسمومیت حاد اردک ها با این عامل بیماری زا ، سبب آتروفی و رنگ پریدگی ، سبز و زرد شدن کبد آن ها میشود .

از دست دادن وزن بدن معمولترین تاثیر بیولوژیک در طیور میباشد . این تاثیر زمانی بروز میکند که میزان آفلاتوکسین کم باشد و میزان آن در حدی باشد که از نظر کلینیکی غیر قابل تشخیص باشد . مصرف آفلاتوکسین و ایجاد مسمومیتهای خفیف که غالبا غیر قابل تشخیص است ، سبب بوجود آمدن خسارتهای مالی فراوانی در صنعت طیور میشود.

بعلت مسمومیت ناشی از آفلاتوکسین ، گنادها و Infandibulum ملتهب شده و نتیجه آن کاهش تولید تخم مرغ میباشد . از اثرات دیگر این ضایعه ، بوجود آمدن مشکلات متعدد در پوسته تخم مرغ و بوجود آمدن تعداد زیادی تخم مرغهای کوچک میباشد . همچنین در مواردی نیز کاهش قابلیت هچ در تخم مرغها دیده شده است .

علائم کالبدگشایی :

بزرگ شدن کبد و طحال و پانکراس و بورس اتفاق می افتد ، در بعضی موارد بورس و تیموس ممکن است آتروفیه و کوچک شده و کبد شکننده و چرب با رنگ زرد مشخص میشود. گاهی خونریز روی سطح کبدوجود دارد. ممکن استخونریزی داخلی بخصوص در رانها و ساق پاها پدیدار شود . مغز استخوان ممکن است رنگ پریده شود.

تشخیص آفلاتوکسین ها در خوراک :

نمونه گیری و بکار گیری روش های دقیق جهت کاهش خطر مایکوتوکسیکوز امری ضروری می باشد . چندین روش برای جداسازی و تخمین آفلاتوکسین ها در اجزائ مواد غذایی و خوراک در دسترس می باشد که مهمترین آنها عبارتند از :

1 روش TLC ، تشخیص لایه ها ی نازک با توجه به سرعت مواد رنگی ( کرومانوگرافی )

2- روش تشخیص مایع با قابلیت بالا ( کروماتوگرفی HPLC ) برای اندازه گیری دقیق انواع آفلاتوکسین در نهاده های جیره غذایی طیور . سیسستم HPLC پیشرفته ترین سیستم روش شناسایی مواد در حد بسسیار اندک ( ppt , ppb ) در حال حاضر تنها روش مورد قبول آزمایشگاهی رفرانس بین المللی برای اندازه گیری دقیق سموم در مواد و جیره غذایی همچون سموم خطرناک انواع افلاتوکسین در مواد غذایی و جیره طیور است که با استفاده از این سیستم میزان آلودگی مواد اولیه جیره غذایی طیوربه آفلاتوکسین قابل اندازه گیری می باشد

3- کروماتوگرافی با ستون کوچک

4- افلاتوکسی سنج

5- روش Elisa یا جذب ایمنی آنزیم های اتصال دهنده . روش الیزا رایج ترین روش های تشخیص غربالگری سرولوژی برای تعیین تیتر آنتی بادی مادری ، آنتی بادی استحصالی واکسن و تیتر عفونت با عوامل مختلف ویروسی و باکتریایی در نمونه های فارمی در سراسر جهان می باشد . در این روش این امکان فراهم می آید که اولا بدون نیاز به جداسازی عامل بیماریزا تا حد زیادی به بروز عفونت با عامل پاتوژن بصورت کلینیکال یا ساب کلینیکال در گله پی برد ثانیا تیتر آنتی بادی استحصال شده از واکسیناسیون را ارزیابی نمود و ثالثا از تیتر آنتی بادی مادری جوجه ها بطور دقیق اطلاع حاصل نمود

6- تکنیک جاذب انتخابی ستون کوچک (SAM )

در میان این روش ها ، روش های HPLC ، ELISA و SAM معتبر تر می باشند و دقت ELISA تستی مناسب تر در این زمینه می باشد ، از این جهت که ساده تر ، دقیق تر و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تر بوده و همچنین می توان دسترسی سریع و مناسب به آن داشت .

استراتژی هایی برای کاهش اثر آفلاتوکسین :

پیش گیری ، اولین خط دفاعی در کاهش آلو دگی قارچی ( کپک ) و تولید آفلاتوکسین می باشد که شامل :

- پرورش گیاهی مقاوم جهت مقاومت در مقابل کپک

- برداشت محصول در زمان مناسب ( با درصد رطوبت پائین تر ) ، نقل و انتقال صحیح و ذخیره سازی مطلوب جهت کا هش آ لودگی

- دقت در خشک نمودن غلات جهت پائین نگه داشتن سطوح رطوبت

- سم زدایی غلات با استفاده از تکنیک تفکیک و تمیز کردن موثر

- عدم ذخیره سازی خوراک های آماده سازی شده برای مصرف بیش از یک هفته

- ضد عفونی و تمییز نمودن ظرو ف خوراک دهی

- جداسازی مواد مغذی آلوده که اولین قدم برای مقابله با آفلاتو کسیدوز ها به حساب می آید.

- از مصرف دانه های نباتی صدمه دیده و کپک زده و با مقادیر رطوبت زیاد خودداری کنید.

- دانه ها را در جایی انبار کنید که حشرات به آنها صدمه واردنکنند.

- غذاها را از نظر رشد کپک چک کرده و از دادن غذای کپک زده به گله خودداری کنید.

- در فواصل منظم دانخوری ها را به طور کامل تخلیه و ضدعفونی کنید.

روش هایی برای کنترل رشد قارچی و آلودگی آفلاتوکسین :

رشد قارچی در غذا و اجزای غذایی را می توان با ترکیب های قارچ کش علاوه بر رشد هایی که قبلا اشاره شد محدود نمود .

از میان ترکیبات قارچ کش مختلف نمک های اسید استیک ، اسد پروپیونیک ، اسید فرمیک و اسید بنزو ئیک متداولترین آنها می باشند که در کنترل رشد قارچ نتیجه خوبی می دهند .

ماده شیمیایی که اکنون در بازار ایران هم وجود دارد پروپیونات کلسیم است این ماده دارای خاصیت ضد قارچی خوبی است که به تعداد 1 الی 4 کیلو گرم به هر تن غذای طیور اضافه می شود. این ماده بر روی سالمونلا نیز موثر است .

آفلاتوکسین ها را نمی توان کاملا حذف نمود ، اما فرد به جهت اینکه منجر به ضرر های اقتصادی نشود ، باید سطوح آن را کاهش داد.

در میان روش های مختلف سم زدایی موارد زیر دارای کاربرد های عملی هستند :

- در معرض نورخورشید قرار دادن

- استفاده از جاذب های سم ،هیدرات آلومینو سیلسکات سدیم کلسیم ( HSCAS )(زئولیت )

- استفاده از تکنیک رقیق کردن ، به عبارت دیگر مخلوط نمودن با خوراک با کیفیت خوب جهت پایین آوردن سطح آفلاتوکسین در حد مجاز

- مخلوط نمودن با آمونیاک

- تعدیل سازی جیره ای

- افزلیش متیونین و میزان سلنیوم خوراک

- افزیش ویتامین های K ، E ، D ، A و B – Complex

- استفاده از دارو های مقوی برای کبد در میان روش های پیشنهادی و استفاده از مخلو ط های مهار کننده ی قارچی و متصل شونده به سم ها متداولتر و از نظر اقتصادی و عملی روشی ماندنی تر می باشند .

- استفاده همزمان بنتونیت سدیم(۰٫۵%)، ساکارومایسز سرویسیه(۰٫۲%)، آلومینیوسیلیکات سدیم هیدراته(۰٫۵%)، آمونیاک(۰٫۵%(۰٫۵%)، فورمایسین(۰٫۱%) و توکسیبان(۰٫۱%) در جیره طیور گوشتی آلوده به آفلاتوکسین (۱۲۵ppb) اثرات مفید قابل ملاحظه­ای را از نظر عملکردی و بیوشیمیایی بر ضد آفلاتوکسین B۱ را در این طیور داشته است. در این مطالعه فورمایسین موثرترین افزودنی در این رابطه تشخیص داده شده است.

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۴۸
امین زمانی پور

آسیت در طیور

( ascites )

بیماری آسیت یکی از متداول ترین عوارض متابولیکی در طیور است که بطور وسیع در گله های مرغ در همه دنیا دیده می شود این بیماری اغلب در جوجه های گوشتی که دارای رشد سریع هستند گرفتاریهای زیادی بوجود می آورد. علامت مشترک در این بیماری جمع شدن مقدار زیادی ماده سرمی شکل در محوطه شکمی است شرایط ذکر شده اغلب موجب تلفات در مرغهای گوشتی و یا حذف لاشه در کشتارگاه می گردد. در شرایط شیوع بیماری در گله درصد مرگ و میر بین 2 تا 10 درصد می باشد. علل مختلفی در بوجود آمدن این عارضه وجود دارد از اینرو بیماری بصورت سندرم می باشد. سندرم آسیت به علت نارسائی قلبی و افزایش خون وریدی و تجمع بیش از حد مایع در کبد و نفوذ آن به حفره شکمی می باشد.

بیماری در سن 5 - 4 هفتگی تشخیص داده می شود ولی در جوجه های سه روزه نیز گزارش داده شده است و احتمالاً کمبود اکسیژن در دوران جنینی باعث وقوع آسیت در جوجه ها در مراحل اول زندگی می گردد. ولی اغلب شیوع بیماری در 4 هفتگی است و بیشتر در خروس ها دیده می شود طبق گزارشات وجود بیماری در اردک های جوان و طیور زینتی و قرقاول نیز تشخیص داده شده است.

عوامل مـؤثر در بروز عارضه

1- سرعت رشد و ترکیب بدن:

افزایش سرعت رشد باعث افزایش نیاز به اکسیژن می شود . متابولیسم نیتروژن و پروتئین در مقایسه با چربی به اکسیژن زیادی نیاز دارد، اما لاشه جوجه ها بطور واقعی پروتئین و نیتروژن کمی دارد.

2- ارتفاع:

در ارتفاع بالا فشار اتمسفر و همچنین فشار اکسیژن، پایین تر می باشد.

3- برنامه نوری:

هر برنامه نور دهی که میزان ساعات روشنایی در آن افزایش یابد، منجر به افزایش تلفات ناشی از آسیت خواهد شد.

4- وضع سلامتی:

هر عفونت یا آلودگی ای که بر وضعیت شش یا قلب اثر بگذارد بر شیوع آسیت نیز اثر می گذارد ( آسپرژیلوس، برونشیت عفونی و... ).

5- محیط:

دمای محیط:

کاهش دما باعث تنظیم دمای بدن با افزایش فعالیت های متابولیسمی و تولید انرژی اضافی و افزایش مصرف اکسیژن می شود .

کیفیت هوای آشیانه:

افزایش بخار آب و دی اکسید کربن، وجود گرد و غبار و وجود گازهای سمی در اثر تهویه ضعیف باعث افزایش نیاز به اکسیژن می شود .

نوع سوخت سالنها:

باعث رقابت با پرنده در مصرف اکسیژن می شود .

نگهداری تخم مرغ و محیط جوجه در آوری: مداخله در تبادلات اکسیژنی در پوسته تخم مرغ در طی نگهداری و ناکافی بودن سطح اکسیژن در انکوباتورها ممکن است موجب آسیت در جوجه های گوشتی شود.

کیفیت بستر

6- ژنتیک و سن گله مادر:

پرندگان دارای صفات اختصاصی رشد زیاد و راندمان غذایی بالا به آسیت حساس تر هستند.

جوجه های نر نسبت به جوجه های ماده به آسیت حساس تر هستند.

جوجه های گوشتی هچ شده از گله های مادر جوان نسبت به جوجه هایی که از گله های مادر پیرتر هچ می شوند برای ابتلا به آسیت مستعد تر هستند.

7- تغذیه:

ترکیب جیره:

افزایش سدیم جیره باعث تحت تأثیر قرار دادن تعادل آب و الکترولیت ها می شود در نتیجه باعث افزایش حجم خون و همچنین افزایش فشار خون می شود .

جیره های با انرژی بالا ( پلت ) بیشتر در زمان تغییر جیره از جیره شروع کننده به جیره رشد مسأله ساز است.

تعادل و کیفیت منبع پروتئین دفع نیتروژن اضافی از بدن نیاز به انرژی دارد.

- کاتابولیسم پروتئین اضافی باعث ساخت اسید اوریک و چربی خواهد شد که ساخت آنها به اکسیژن زیادی احتیاج دارد.

- کمبود ویتامین E و سلنیوم

-مایکو توکسین های موجود در جیره

-کنجاله ماهی با میزان بالای هیستامین ( ppm 200)

محدودیت غذایی:

تغذیه آزاد باعث افزایش آسیت می شود .

سبب شناسی و پاتوژنز :

نارسایی مکانیکی سیستم فلبی - عروقی بدن، باعث تجمع مایعات در محوطه بطنی، (آسیت) می شود، قلب دستگاه پمپ مرکزی است که خون را به تمام ارگانهای بدن موجودات پمپ می کند. این عمل باعث رساندن اکسیژن و مواد غذایی به اندامها و دفع گاز دی اکسید کربن و سایر ضایعات دفعی می شود. در حالت عادی ، رشد و توسعه عضلات و اسکلت جوجه، در رابطه و تناسب اندازه ششها و گنجایش قلب، برای برآورده ساختن تمام نیازمندیهای فیزیولوژیکی بدن در شرایط رشد عادی می باشد. برنامه های انتخاب ژنتیکی در انتخاب نژاد برتر و جوجه های گوشتی بسیار خوب عمل کرده است ولی در رابطه با سایر ارگانهای فعال بدن، توجه آنچنانی ننموده است. نتایج این گونه انتخابات ژنتیکی آن است که باعث افزایش رشد عضلات جوجه ها شده ولی گنجایش ششها در جوجه های پرورشی ثابت مانده است. افزایش سرعت رشد نیازمند افزایش حجم خون جاری در بدن برای رساندن مواد غذایی به ارگانها و دفع گازها و ضایعات متابولیکی می باشد. قلب برای پاسخ دهی به افزایش درخواست خون، از سمت راست خود، پمپ شده و درجه پمپ و مقدار خون ورودی را به طرف ششها افزایش می دهد و ششها به دلیل کوچک بودن اندازه و عدم انعطاف پذیری عضلات خود، قادر به قبول مقدار افزوده خون به داخل خود نبوده و ضایعات آغاز می شود. در این مرحله، برای دریافت درجه مقدار خون افزوده شده به ششها، فشار خون از طرف راست قلب به طرف سرخرگهای ششی سبب فشار خون می شود . این عمل باعث انبساط بطن راست قلب، گشادی بطن یا انبساط آن می شود. در نتیجه دریچه نمی تواند عمل بسته شدن دریچه از برگشت خون به داخل محل پمپ شده، جلوگیری می کند، بنابراین وقتی که قلب منقبض می شود ، مقداری از خون به داخل رگ اصلی با فشار، برگشت داده شده و باعث افزایش فشار برگشتی می شود. این عمل روی کبد که یکی از ارگانهای اصلی ساختمان بدن موجودات زنده است، تأثیر گذاشته و خون سیاهرگی را به داخل قلب می ریزد، افزایش فشار، باعث ایجاد نیروی بیشتر و فشار غالب به پلاسما در داخل رگهای خونی و سلولهای ضعیف شده و در نتیجه باعث تجمع این مایع در داخل محوطه شکمی می شود . در ادامه جریان یافتن پلاسما در داخل رگهای خونی افزایش می یابد. خون غلیظ شده نیازمند فشار بیشتر برای جریان یافتن در طوب مویرگها می باشد که این عمل مشکلات اساسی و قلبی، عروقی بدن را شدت می بخشند و در نهایت سبب حالت آسیت یا آب آوردگی شکم می شود.

مطالعات خون شناسی در جوجه های گوشتی که دچار عارضه آسیت بوده اند تغییرات قابل توجهی را در ترکیبات اجزای خون نشان می دهد که بعلت کم بودن اکسیژن بوجود می آید. تراکم هموگلوبین ، حجم سلولها و گلبولهای قرمز را افزایش می دهد. سلولهای تروفیل و منوسیت ها بطور قابل توجهی افزایش می یابد. بالا رفتن تعداد گلبولهای قرمز مشخص کننده افزایش غیر طبیعی در ترشح هرمون اریتروپوتین می باشد که در شرایط کمبود فشار اکسیژن همراه با افزایش سنتزهموگلوبین اتفاق می افتد.

علائم بالینی و کالبدگشایی :

جوجه های مبتلا به آب آوردگی شکم دارای شکم های بزرگ هستند.

گاهی در داخل محوطه بطنی بیش از (cc 500) مایع تجمع می یابد که این مایع، زلال و به رنگ زرد روشن و گاهی همراه با خونابه یا فیبری و یا بدون دلمه همراه با ترکیبات سلولی شامل گویچه های قرمز، گویچه های سفید (لنفوسیتها) و ماکروفاژها دیده می شود، نشانی های دیگر عبارتند از خمیدگی و نفس تنگی با پرهای ژولیده ، کاهش رشد، گیجی و بی حالی و در موارد شدید بیماری حالت سیانوژه شدن به ویژه در اطراف تاج، در هنگام جدا کردن طیور بعضی از آن ها دفعتاٌ دچار تشنج شده و تلف می گردند . ورم زیر جلدی نیز ندرتاً دیده می شود. در هنگام باز کردن شکم مقداری مایع کهربائی روشن (لنف) مشابه پلاسمای خون مشاهده می شود به اضافه آب آوردگی ژلاتینی پرده قلب و بزرگ شدن آن و انبساط بطن قسمت راست به چشم می خورد اگر چه وزن خود در قلب در جوجه های مبتلا و جوجه های سالم مشابه است ولی ظاهراً قلب بزرگتر و شل تر به نظر می رسد وزن بطن راست که در شرایط معمولی 20 درصد است به 40 درصد میرسد کبد جوجه های مبتلا منظره گوناگونی دارد چروک و وسیع شده با غده های کوچک یا ره رگه با لبه های گرد دیده می شود ممکن است اغلب، پرده های غلیظ خاکستری شبیه به ژلاتین و دلمه های فیبری توام باشد که سبب چسبندگی می شود. شش پرنده مبتلا اغلب رنگ پریده و یا متمایل به خاکستری ، چروکیده و حاوی ادم است. کلیه ها اغلب بزرگ شده و پر خون حاوی اورات می باشد، طحال کوچک است و در روده ها پرخونی وسیع وجود دارد.

پاتولوژی :

1- سیستم قلبی-عروقی:

علائم آن شامل تحلیل رفتن میوفیبریل قلبی، از بین رفتن سارکومرها و میتوکندری ها ، شل و نرم شدن قلب، تجمع مایع در پریکارد ، افزایش PCV ، تعداد RBC،WBC و غلظت هموگلوبین ، افزایش غلظت لاکتات دهیدروژناز در قلب ، افزایش در تعداد قطرات کوچک چربی ، افزایش در ذخایر گلیکوژن میوکارد

افزایش ضخامت سرخرگ ششی ، افزایش RV/TV ، سست شدن مویرگها و فیبروزی شدن کپسول کبد

تورم سلول های کبدی و چسبیدن فیبرین به سطح آن .

2- ریه:

وجود تعداد زیادی گره های غضروفی، استخوانی و لنفاوی در شش پرندگان مبتلا ، 30% افزایش در ضخامت سد بافتی خون – گاز، هیپرتروفی ماهیچه صاف در پارا برونشیول ، سنتز کلاژن اضافی در ریه ها و اختلال در ساختمان آلوئولی از نشانه های این بیماری در طیور است .

تشخیص :

آسیت عموما در هفته‌های 4و5 مشاهده می‌شود. گرچه در سنهای بالاتر نیز گاهی دیده می‌شود. کمبود اکسیژن جنین در انکوباسیون نیز ممکن است منجر به آسیت شود.

اکثرا در جوجه های دچار آسیت له‌له زدن مشاهده می‌شود با وجود اینکه استرس‌های گرمایی وجود نداشته باشد. در واقع این له‌له زدن ناشی از محدودیت فیزیکی برای کیسه های هوای بزگ شکمی است. تجمع زیاد مایع شکمی منجر به کاهش مقدار هوایی می‌شود که مرغ در یک دم وباز دم تنفس می‌کند.

در سنین بالاتر که درگیری کمتری وجود دارد ممکن است علایم سیانوز دیده شود (کبودی، تغییر رنگ پوست و مایل شدن به آبی یا بنفش) مخصوصا در ناحیه تاج و ریش. همچنین سیانوز نشانه‌ای است از مراحل اولیه آسیت. مشاهده شده که پرنده‌هایی که دچار کبودی هستند خود بخود میمیرند، مخصوصا اگر تهییج شوند. کالبد شکافی پرنده‌های دچار آسیت نشان می‌دهد که پوست و بافتها به سرخی می‌گروند.

با باز کردن محفظه شکمی پرنده دچار آسیت مایعی :کهربایی رنگ و یا بی رنگ خارج میشود. این مایع، مایع آسیتی نامیده می‌شود. در طیور دچارآُسیت قلب بزرگ شده است و در پریکاردیوم(غشاء خارجی قلب) آب دیده می‌شود. کبد ممکن است متورم و بسیار پرخون باشد یا دارای لخته خون باشد که تا بیرون آن را گرفته باشد. پلاسمای خون در سیاهرگهای کم فشار کبد جمع می‌شود برای اینکه حجم کافی از خون به قلب برنمی‌گردد.

پیشگیری :

الف - محدودیت غذایی

کاهش خوراک مصرفی موجب افت بازدهی مرغ گوشتی می شود. سرعت رشد ماهیچه و استخوان (به صورت درصدی از وزن بدن ) در این هنگام به اوج خود می رسد.

پرندگانی که از رشد آهسته تر برخوردارند به اکسیژن کمتری نیاز دارند. محدودیت خوراکی فقط هنگام موارد بسیار شدید آسیت در گله منفعت اقتصادی دارد.

از نقطه نظر متابولیکی ، سه هفته اول زندگی دوره تنش زدایی برای مرغ گوشتی محسوب می شود . محدودیت خوراکی موجب رشد بتنی می شود و به اندامهای قلبی و تنفسی (قلب و شش) پرنده اجازه می دهد که با تقاضای اکسیژن تناسب پیدا کند.

اعمال محدودیت خوراکی در دوره پایانی اهمیت کمتری دارد.

زیرا افزایش وزن بدن به اندازه جثه بدن نیست . اما پرندگانی که اوایل دوره محدودیت خوراک دارند، قادرند با سیستم قلبی تنفسی قوی تری وارد دوران رشد پایانی شوند. با اعمال محدودیت خوراکی ملایم نهایتاً پرنده همان وزنی را به دست می آورد که بدون محدودیت خوراک به آن می رسد .

جثه کوچکتر، به همان نسبت خوراک کمتری نیز برای نگهداری نیاز دارد و ضریب تبدیل خوراک در مجموع دوره توسط رشد جبرانی بهبود پیدا می کند. بهبود بازدهی خوراک نیاز اکسیژن پرنده را افزایش می دهد.

روشهای مختلف محدودیت خوراکی :

1_ شکل خوراک (آردی در برابر پلت)

مصرف کمتر خوراک موجب کاهش آسیت می شود، پلت، خوراکی متراکم است و باعث مصرف بیشتر مواد مغذی می گردد. بنابراین خوراک آردی بنزین است. در دوره آغازین (0 تا 21 یا 28 روزگی ) برای کاهش آسیت توصیه می شود . بطوریکه استفاده از خوراک آردی توسط مرغهای 4 هفته ای باعث کاهش تلفات شده و کیفیت گوشت لاشه نیز افت پیدا نمی کند.

2- ترکیب خوراک

محدودیت کیفی خوراک با کاهش مقدار انرژی جیره به دست می آید . چنانچه محدودیت کیفی در اوایل زندگی انجام شود . به بیان دیگر هنگامیکه خوراک مصرفی به ازای هر واحد وزن متابولیکی به اوج می رسد ، نیاز اکسیژن نیز افزایش می یابد و از اینرو حساسیت پذیری نسبت به آسیت کاهش پیدا می کند.

همچنین ترکیبات غذایی (اعم از : غلظت زیاد انرژی ، نسبت بالای پروتئین به انرژی و خوراک پلت ) که ضریب تبدیل خوراک را بهبود می بخشد موجب افزایش آسیت می شود.

3- محدودیت دسترسی به خوراک

برنامه های روشنایی روشی برای محدودیت خوراکی مصرفی از طریق محدودیت دستیابی به خوراک است و برای کاهش وقوع مشکلات پا، سندرم مرگ ناگهانی و آسیت توصیه شده است. سندرم مرگ ناگهانی در مرغ های گوشتی احتمالاًمربوط به آسیت می شود و علت ثانویه آن می تواند ناراحتی بطن راست باشد. برنامه روشنایی پلکانی (متغیر) در مقایسه با روشنایی پیوسته با کاهش میزان فعالیت یا تقاضای اکسیژن همراه است که ای موضوع می تواند در کاهش آسیت موثر باشد.

4- تغذیه یک روز در میان

برنامه تغذیه یک روز در میان در مواردی که تلفات ناشی از آسیت بسیار زیاد باشد، توصیه نمی شود. زیرا رشد جبرانی پس از محدودیت خوراکی شدید برای جبران کاستی در اوایل رشد مرغ های گوشتی کافی نیست. برنامه یک روز در میان در اوایل دوره آغازین تاثیرات سوئی را که منتج به تاخیر در افزایش وزن می شود، کاهش می دهد. موثرترین شیوه درمان برای کنترل آسیت در کنیا برنامه محدودیت خوراکی یک روز در میان گزارش شده، برنامه خوراکی یک روز در میان گزارش شده ، برنامه خوراکی یک روز در میان طی دوره آغازین (روزهای 13، 11، 9، 7) همراه با خوراک آردی کم پروتئین استفاده شد. برنامه مذکور به طور موفقیت آمیزی طی دو سال اخیر استفاده شد و باعث کاهش ناگهانی آسیت از 30 به 5 درصد در سال در ارتفاعات (5600 متری نایروبی) گردید. محدودیت خوراکی ابزار مفیدی برای کنترل اسیت محسوب می شود، به شرطی که با مدیریت کارآمدی همراه باشد. چنانچه گله های گوشتی تجاری از مدیریت مناسبی برخوردار باشند آنگاه محدودیت خوراکی برای کنترل آسیت در آینده بسیار موثر خواهد بود.

ب - عوامل محیطی :

1) درجه حرارت

2) توجه به دمای سالن جوجه های گوشتی برای پیشگیری از اسیت امری مهم و اساسی است. دمای پایین محیط جوجه کشی باعث می شود تا پرنده برای تثبیت دمای بدن انرژی مصرف کند. این یک عامل مستعد کننده برای اسیت در گله های مرغ های گوشتی است. چنانچه تلفات ناشی از آسیت بسیار زیاد باشد، توصیه نمی شود، اگر چه علائم اسیت در اواخر تولید مشخص شده و دمای هوا در آن زمان مهم است، اما اوایل تولید بیشتر بحرانی به نظر می رسد.

3) کیفیت هوا

هرگونه تلاشی در آینده به منظور توانایی پرنده برای مبادله اکسیژن با محیط اطرافش عامل مستعد کننده برای آسیت محسوب می شود. محیط آلوده به گرد و غبار در وقوع اسیت سهم بسزایی می تواند داشته باشد. مگ گاورن 1998 ثابت نمود ، بخش بطن است قلب مبتلا به آسیت هنگامی که میزان گرد و غبار در سالن مرغ گوشتی کنترل شده و از محدودیت خوراکی برخوردار نبود، کاهش یافت. گرد و غبار با پاشیدن روغن کانولاروی بستر (0.8 لیتر در متر مربع) به مدت 6 هفته در دوره رشد موجب کنترل آسیت می شود. میکروارگانیسم های بیماریزا قادرند به ذرات گرد و غبار بچسبند و پس از استنشاق باعث حساسیت یا عفونت شش ها شوند. این موضوع اکسیژن مبادله ای بین پرنده و محیط را کاهش می دهد. مقدار زیادی آمونیاک در جایگاه مرغ گوشتی باعث حساسیت ریوی و کاهش اکسیژن مبادله ای بین پرنده و محیط می شود.

ج) پرورش

سالن های پرورش که سوخت آنها گاز طبیعی است، میزان اکسیژن در فضای جایگاه مرغ گوشتی را کاهش می دهد، به عبارتی سوختن اکسیژن با تنفس پرنده به صورت مستقیم رقابت می کند. تهویه باید به اندازه کافی هوا را دوباره برای مصرف اکسیژن تامین کند یا به عبارتی هوای تازه تامین شود. هوای ورودی به سالن برای پرنده باید یکنواخت بوده و هوای سرد قبل از تماس با پرنده گرم شود. هنگامی که مقداری دی اکسید کربن به 2500 P.P.M می رسد، هوا از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. معمولاً مقدار مناسب اکسیژن باید با سطوح اندک آمونیاک و گرد و غبار قابل استنشاق همراه باشد، یک روش به منظور جلوگیری از آسیت مبادله کافی هوا است، زیرا مرغ گوشتی که رشد سریعی دارد برای جلوگیری از تنش افزوده سیستم تنفس و قلب به مقدار کافی اکسیژن نیازمند می باشد.

چ ) نگهداری دمای محیط در شرایط مطلوب مخصوصاً هفته اول زندگی.

ح ) رورش جنس های گوناگون بطور جداگانه.

خ ) کاهش ساعات روشنایی در مراحل اولیه رشد.

د ) پیشگیری از بیماریهای دستگاه تنفسی.

نقش ویتامینها در پیشگیری از آسیت :

براساس بررسی های انجام شده در پاره ای از کشورها از جمله افریقای شمالی اضافه نمودن ویتامین C، E ، B1 ، B6 به جیره غذائی تلفات بیماری آسیت را به نحو محسوسی کاهش داده است. اخیراً اضافه نمودن ویتامین C به مقادیر مختلف 150 و 300 و 400 قسمت در میلیون بوده است . توام شدن ویتامین های دیگر مانند ویتامین E با ویتامین C اثر بهتری داشته است.

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۴۶
امین زمانی پور

کمبود آهن در طیور

( Iron deficiency )

با توجه به مقدار تراکم این فلز (به طور متوسط 50mg درکیلو گرم وزن زنده)، جزء عناصر بینابین نیز در نظر گرفته می شود. بیش از 90 درصد آهن بدن به صورت ترکیب با پروتئین ها است. مهمترین پروتئین بدن که حاوی آهن میباشد هموگلوبین خون بوده که در حدود 0.34 درصد آن را آهن تشکیل می دهد.

آهن در ترانسفرین (پروتئین سرم خون) به عنوان ناقل قرار دارد. این پروتئین در عمل انتقال آهن از بخشی به بخش دیگر بدن دخالت میکند.

فریتین پروتئین شکل ذخیرة آهن بوده که به رنگ قهوه ای در کبد، طحال، کلیه و مغز استخوان وجود دارد و حاوی 20 درصد آهن می باشد. این پروتئین یکی از اشکال ذخیره آهن به شمار می آید.

هموسیدرین ترکیبی مشابه فریتین بوده و تا 35 % آنرا آهن تشکیل میدهد.

آهن جزئی از آنزیمهای فعال بدن از قبیل کاتالاز، پروکسیداز، فنیل آلانین هیدروکسیداز می باشد.

منابع آهن :

به استثنای شیر که از آهن فقیر است این عنصر در اکثر مواد غذایی یافت میشود.

این عناصر در منابع گیاهان پربرگ و سبز، بیشتر بقولات و پوسته دانه ها، و غذاهای با منشاء حیوانی نظیر گوشت، خون و پودر ماهی به خوبی یافت میگردد.

مکانیسم جذب آهن :

جذب آهن تا حدود زیادی مستقل از منبع غذایی بوده و به کمک مکانیسمی موسوم به مانع مخاطی ( Mucosal block ) مطابق احتیاجات حیوان صورت میگیرد.

این نظریه مبتنی بر وجود مکانیسم تنظیم کننده ای است که بوسیله سلولهای مخاطی مجاری گوارشی اعمال شده و از جذب مقادیر بیش از حد لزوم آهن ممانعت به عمل می آورد، به این نحو مقدار جذب تا حدود زیادی تحت کنترل نیازمندی بدن قرار می گیرد. بر طبق این نطریه سلول های مخاط معده و روده آهن را جذب و آن را تبدیل به فریتین میکنند ، پس از اینکه سلولهای مزبور از لحاظ فیزیولوژیکی از فریتین اشباع شدند عمل جذب متوقف گردیده و تنها بعد از آزاد شدن آهن از فریتین و انتقال آن به داخل پلاسمای خون مجددا از سر گرقته میشود.

اخیرا نظریه جدیدی نیز در این مورد ارائه شده و پیشنهاد میکند عاملی در شیرابه معده وجود دارد که مسئول اصلی تنظیم میزان جذب آهن میباشد.

نیاز حیوانات بالغ به جذب آهن کم است زیرا آهنی که از تخریب هموگلوبین حاصل میشود مجددا به مصرف تولید هموگلوبین میرسد ، تنها 10 درصد آهن موجود از بدن خارج میشود.

وجود آهن بیش از اندازه لازم در جیره غذایی میتواند باعث بروز اختلالاتی در دستگاه گوارش و همچنین کاهش جذب فسفر شود.

کمبود :

با توجه به این که بیش از نیمی از آهن بدن در هموگلوبین حضور دارد یکی از اولین پیامدهای کمبود آهن در بدن کم خونی است.

از سوی دیگرچون میزان آهن هموگلوبین پس از تخریب به مصرف دام می رسد به ندرت دچار کمبود آهن میشود.

گلبولهای قرمز حاوی هموگلوبین میباشند ، این سلولها دائما در مغز استخوان تولید شده و جانشین سلولهایی میشوند که در نتیجه کاتابولیسم از میان میروند. اگرچه مولکولهای هموگلوبین نیز به هنگام کاتابولیسم تخریب میشوند ولی آهنی که از آنها آزاد شده مجددا به مصرف سنتز هموگلوبین میرسد. به این ترتیب نیاز روزانه حیوان سالم به آهن معمولا ناچیز است.

چنانچه احتیاج به آهن افزایش یابد ، نظیر موارد خونریزی طولانی و حاملگی ، سنتز هموگلوبین احتمالا مختل شده و کم خونی بوجود می آید.

علائم :

کم خونی هیپوکرومیک - میکروسیتیم و کاهش غلظت آهن در پلاسما که از پیگمانتاسیون نرمال پر در نژادهایی که پر رنگین دارند جلوگیری میکند.

در مرغان تخم گذار کم خونی و کاهش جوجه در آوری مشاهده میشود .

جوجه هایی که هچ میشوند ضعیف و بیقرار هستند و با دریافت مکمل آهن بهبود پیدا میکنند.

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۴۴
امین زمانی پور

آبله در طیور

( Fowl pox )

آبله بیماری عفونی با انتشار نسبتاً آهسته در تمام سنین طیور است و با جراحات جلدی در شکل خشک و یا جراحات دیفتری مانند در دهان در شکل مرطوب مشخص می شود .بیماری باعث کندی رشد و کاهش تخمگذاری می گردد .

این بیماری یکی از قدیمی ترین بیماری های شناخته شده طیور است .

یماری در تمام نقاط دنیا پراکنده بوده و پرندگان در تمام سنین از هر نژادی و یا جنس نسبت به ویروس حساس می باشند .بیماری در ایران شایع است .

عامل :

- ویروس آبله ماکیان (Borreliota avium)

ویروس آبله ماکیان، بوقلمون، قرقاول و بلدرچین را مبتلا می کند و در ماکیان، کبوتر و قناری و بوقلمون ایجاد ایمنیت می نماید .

- ویروس آبله بوقلمون (B . meleagridis)

ویروس آبله بوقلمون نیز ماکیان، کبوتر و بوقلمون را مبتلا می سازد .

- ویروس آبله کبوتر (B.columbea)

در درجه اول کبوتر را مبتلا ساخته و ممکن است در ماکیان، بوقلمون و غاز بیماری مختصری ایجاد کرده و در کبوتر و قناری و تا اندازه ای در ماکیان ایجاد ایمنیت می نماید .

- ویروس آبله قناری (B.fringillae)

ویروس آبله قناری در کبوتر، قناری، گنجشک و احتمالاً گونه های دیگر ایجاد بیماری کرده و در قناری و کبوتر ایجاد ایمنیت می نماید .

اردک نسبت به آبله مرغ و کبوتر مقاوم می باشد .

تمامی از تحت گروه جنس آوی پاکس ویروس (Avipox virus) خانواده پاکس ویریده (Pox viridea) ویروسهای آبله می باشند .

هیدروکسید سدیم و اتیل الکل در عرض10 دقیقه ویروس را نابود می سازد .پتاس محرق 100/1 سوبیلمه 100/1 و کریستال و یوله نیز ویروس را از بین می برند .

مقاومت ویروس نسبت به خشکی زیاد و در پوسته های کنده شده از جراحات بمدت 4-3 سال زنده می ماند .

ارزش اقتصادی بیماری بیشتر در ماکیان و بوقلمون می باشد .بیماری در تمام سنین در ماکیان و قناری حتی در چندروزگی نیز دیده می شود .در مناطق معتدله بیماری در ماکیان بیشتر در پائیز و زمستان دیده می شود و در مناطق گرمسیر در هر زمان ظاهر می شود .

انتقال :

انتقال بیماری از راه هوا بوده و ویروس از راه زخمها و خراشهای جلدی و مخاط چشم وارد بدن می شود که گاهی در این طریق شکل چشمی بیماری ایجاد می شود .

در محوطه های باز انتقال توسط انواع پشه ها (پشه های کولکس، آئدس، آنوفل، تئوبالد یا واستگومیا) که ناقل میکانیکی بوده و ویروس در بدن آنها تزاید نمی یابد انجام می گیرد .

ویروس چند هفته (5-4 هفته)در بدن پشه زنده مانده و بعد از آلوده کردن پرنده یک مرحله ویرمی زودگذر در بدن او ایجاد کرده و تا 90 روز ویروس در خون وجود دارد .بیماری در داخل مرغدان اغلب بخصوص در جوانها حاد بوده ولی در محیط خارج کمتر حاد است و فقط طیوری که توسط پشه گزیده شده اند مبتلا می گردند .طیور مبتلا پس از بهبودی تبدیل به حامل ویروس نمی گردند .

علائم کلینیکی :

دوره نهفته 10-4 روز و سیر بیماری 4-3 هفته است ولی در صورت وجود بیماری های دیگر این دوره ممکن است خیلی طولانی تر گردد .واگیری ممکن است خیلی کم بوده و یا در شرایط فقر بهداشتی و عدم پیشگیری خیلی شدید باشد .تلفات معمولاً کم ولی گاهی تا 50 درصد نیز ممکن است برسد .بیماری باعث لاغری و کندی رشد و کم شدن تخم مرغ می گردد و به یکی از دو شکل زیر تظاهر می یابد .

1- شکل جلدی :

در این شکل بیماری جراحات زگیل مانندی در سر، در اطراف بینی ، گوشه های چشم و دهان، تاج و ریش و بندرت در روی ساق پا، اطراف مخرج و در نواحی پردار مثل ران و سینه دیده می شود .در جوجه گوشتی در بعضی حالات جراحات فقط ممکن است در ساق پاها دیده شود .جراحات در ابتدا کوچک و سفید و بعد بزرگ و زرد رنگ می شوند .بعد از دوهفته پرخون و اطراف آن آماس دار است و در حدود یک هفته بعد پوسته هائی روی آنها ظاهر می شود .اگر قبل از این که پوسته ها کامل شوند کنده شوند زیر آنها مرطوب و ترشح اکسودای سروزی چرکی دیده می شود .این جراحات خیلی محکم در محل خود چسبیده و بعد از 4-3 هفته که بافت زیرین آنها التیام می پذیرد می افتد .اگر جراحات قبل از این موقع کنده شوند خونریزی در محل ایجاد می شود . بعد از افتادن زگیل ها معمولاً جای آنها برای مدتی باقی می ماند .

2- شکل مخاطی:

در این شکل بیماری جراحات دیفتریک مانند در دهان در روی غشاء موکوسی برنگ سفید بوجود می یابند که باعث تورم دهان گردیده و به سرعت بزرگ شده و پرده نکروتیک پنیری زرد رنگ شبیه دیفتری را ایجاد می نماید .اگر این پرده ها کنده شوند زخمهای خونی در زیر آنها دیده می شود .

این جراحات ممکن است در داخل سینوسها، مجرای بینی و گلو بوجود آمده و باعث بسته شده راه هوا و ناراحتیهای تنفسی گردند .جراحات سینوسها باعث تورم و جمع شدن مواد پنیری در سینوسها گشته و جراحات شبیه کریزا را تولید می کند .شکلی از آبله مخاطی وجود دارد که سراسر نای و برنشها توسط غشاء موکوسی پوشیده می شود .این حالت در مرغان تخمی که در قفس نگهداری می شوند دیده شده که بنظر می رسد در اثر همراهی ویروس آبله و ویروس تنفسی دیگر یا عوامل فیزیکی که باعث تحریک نای شوند بوجود می آید .پرده های ایجاد شده در داخل نای در اثر آبله براحتی کنده نمی شوند در حالیکه در لارنگو تراکئیت بسادگی از غشاء نای جدا می گردند .

پرنده مبتلا به شکل جلدی احتمال بهبودش خیلی بیشتر از شکل مخاطی که قسمتهای تنفسی را در برگرفته است می باشد .با وجود این ممکن است دو شکل بیماری با هم دیده شوند .بیماری های انگلی و فقر بهداشتی و بیماری های دیگر اگر موجود باشند باعث شدت بیماری می گردند .

علائم کالبدگشایی :

آثاری از بیماری در اندامهای داخلی بدن دیده نمی شود .در ازمایشات ریزبینی گنجیدگیهای داخل سیتوپلاسمی مقاطع نسوج دانه های آبله که ممکن است در مراحل مختلف رشد باشند دیده می شوند .این اجسام را اجسام بولینژر نامیده اند که اندازه انها 30-5 میکرن بوده و در داخل آنها اجسام کوچکتری بنام اجسام بورل که محتملا ذرات ویروسی می باشند دیده می شود .

تشخیص :

با درنظر گرفتن تاریخچه گله، وجود زگیلهای آبله مشاهده گنجیدگیهای داخل سیتوپلاسمی که گاهی تمام سیتوپلاسم را اشغال کرده است یا ایجاد تجربی بیماری با مالش عصاره جراحات در ناحیه تاج و ریش و یا ریشه پرها و مشاهده جراحات بیماری بعداز 7-5 روز و یا با جدا کردن ویروس توسط تزریق به جنین جوجه و یا کشت سلولی انجام می گیرد . ازآزمایش ایمنیت متقاطع و یا ژل دیفوزیون نیز می توان استفاده کرد .

پیشگیری و کنترل :

براساس واکسیناسیون می باشد .ماکیان باید قبل از احتمال وقوع بیماری واکسینه گردند .در مناطقی که بیماری بیشتر در فصول پائیز و زمستان است واکسیناسیون در بهار و تابستان و در مناطق گرمسیر که بیماری در هر زمان دیده می شود واکسیناسیون در مواقع لزوم انجام می شود .

در مناطقی که خطر بیماری برای طیور گوشتی موجود است می توان آنها را در یکروزگی واکسینه نمود .

مرغان تخمی را باید 2-1 ماه قبل از شروع تخمگذاری و تقریباً در سه ماهگی واکسینه نمود .مرغانی که برای سال دوم تخمگذاری نگهداری می شوند بهتر است یکبار دیگر واکسینه شوند .

دو نوع واکسن برضد بیماری موجود است .واکسن آبله کبوتری و واکسن آبله مرغی که ممکن است از کشت در جنین جوجه و یا در کشت فیبروبلاست جنین جوجه تهیه گردند .

این واکسن ها به دو طریق مصرف می شوند .

1- تلقیح در ریشه پرها

برای تلقیح در ریشه پر حدود 15 پر از سطح خارجی ران کنده و واکسن را با برس کوچکی در محل می مالند .باید سعی شود که از محل ریشه پرها خون خارج نشود در غیر اینصورت واکسن ممکن است همراه خون خارج گردد .

در صورت خونریزی باید از محل دیگری برای واکسیناسیون استفاده شود .

2- تلقیح در نسوج بال

برای تلقیح در نسوج بال، وسیله مخصوص نوک تیزی را در داخل واکسن فرو برده و در پوست ناحیه ای از بال که فاقد گوشت و رگ می باشد فرو می کنند .از این روش با استفاده از واکسن آبله مرغی در ایران جهت پیشگیری از بیماری استفاده می شود .

حدود 10 درصد از طیور واکسینه شده را 10-7 روز بعد باید معاینه نموده اگر ابله گرفته باشد محل تلقیح در ریشه پر و پوست اطراف متورم و در صورت تلقیح در نسوج بال یک یا دو دوندول به اندازه برنج و یا نخود کوچک دیده می شود .در غیر اینصورت باید واکسیناسیون تجدید شود .ایمنی حاصله از واکسیناسیون بعد از 2 هفته ظاهر شده و بعد از 4 هفته به حداکثر رسیده و برای یکسال و گاهی تمام عمر باقی می ماند .

واکسن آبله مرغی که از سویه زنده ویروسی که تخفیف حدت یافته مصرف می شود .اگر این مایه دقیقاً مصرف نشود باعث بیماری می گردد ولی اگر دقیقا مصرف شود ایمنیت طولانی ایجاد می کند . در حالیکه واکسن کبوتری دارای بیماریزائی کمتری برای ماکیان بوده و در جوجه ها در هر سن و در مرغان در دوره تخمگذاری و در مواقع شیوع بیماری مصرف می شود .خاصیت ایمنی بخشی از این واکسن کم است .بعلت اینکه ایمنیت حاصله در طیوریکه قبل از 6 هفتگی واکسینه شده اند کافی نیست باید آنها را قبل از رسیدن به سن تخمگذاری دوباره واکسینه نمود .طیور واکسینه شده برضد بیماری آبله را نباید در مجاورت طیور حساس دیگر قرار داد چون در این صورت خطر سرایت موجود است .

واکسن مخلوط سویه Roakin نیوکاسل و سویه خفیف آبله نیز ساخته شده که فقط در طیوریکه قبلا با واکسن ضد بیماری نیوکاسل واکسینه شده اند در سن 5 ماهگی از راه تلقیح در نسوج بال و یا ریشه پرها قابل استفاده است .ایمنی حاصله از این واکسن برای یکدوره تخمگذاری است .اخیراً نیز مخلوطی از واکسن آبله مرغی یا کبوتری تهیه شده از کشت سلول با واکسن مارک همراه با سلول از راه زیر جلدی در جوجه های گوشتی یکروزه چه در شرایط طبیعی و یا تجربی با موفقیت بکار رفته است .

درمان :

درمان اختصاصی برای بیماری وجود ندارد . واکسیناسیون غیر آلوده ها برای متوقف کردن سیر پیشرفت در ابتدای واگیری، بهداشت کامل و برطرف کردن استرسهای محیطی، ضد عفونی کردن جراحات با ترکیبات یده مثل تنطورید یا گلیسیرین یده و مصرف آنتی بیوتیکهای وسیع الطیف برای پیشگیری عفونتهای ثانوی بکار می رود .

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۴۲
امین زمانی پور

محافظت از گرده افشان ها در برابر سمپاشی باغات و مزارع

نگهداری زنبورهای عسل به صورت تجاری فواید زیادی برای زنبورداران دارد. تولیدات متنوع و همچنین گرده­افشانی محصولات زراعی و باغی از مزایای نگهداری و پرورش زنبور عسل و حمایت از سایر گرده افشان ها است. حشرات گرده افشان، که زنبورها مهمترین آنها هستند، به میزان قابل توجهی به عملکرد و کیفیت محصولات کشاورزی به خصوص درختان میوه کمک می­کنند اما این گرده­افشان­ها در برابر آفت­کش­ها بسیار حساس هستند. باغات میوه به صورت معمول توسط ترکیبی از زنبوران وحشی و اهلی گرده­افشانی می­شوند. بیش از 500 گونه از زنبوران در دنیا وجود دارند که از این بین 30 تا 50 گونه برای گرده­افشانی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. محصولات کشاورزی از نظر نیاز به گرده افشانی متفاوت هستند اما بیشتر آنها  از جمله سیب، گیلاس، توت فرنگی و تمشک، اگر گل­های­شان توسط زنبورها بازدید شود، میوه­های بزرگتر و یکنواخت­تری تولید می­کنند. برای همه این محصولات، وجود زنبورهای سالم برای گرده افشانی ضروری است بنابراین محافظت از زنبورها در برابر خطر آفت­کش­ها بخش مهمی از تولید محصولات کشاورزی را تشکیل می­دهد. خطر سمی آفت­کش­ها ترکیبی از سمیت آفت­کش - توانایی ذاتی آن برای آسیب رساندن به زنبور - و میزان قرار گرفتن زنبور در معرض سم است. بنابراین، یک حشره‌کش کمتر سمی که مستقیماً روی زنبورهای جستجوگر مزرعه استفاده می‌شود، می‌تواند اثراتی مشابه باقی‌مانده‌های یک حشره‌کش بسیار سمی داشته باشد که روی علف‌های هرز گل‌دار پاشیده می­شود. به این دلایل، حفاظت موثر گرده‌افشان­ها چند جانبه است و بایستی استراتژی‌هایی را ترکیب نمود که قرار گرفتن در معرض سموم را به حداقل برساند.

هر چند تاثیر سموم شیمیایی به طور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است، آفت‌کش‌ها می‌توانند اثرات منفی روی زنبورهای عسل داشته باشند بنابراین، زنبورداران، شرکت های سمپاشی و کشاورزان باید احتیاط­های لازم را برای کاهش قرار گرفتن در معرض آفت کش ها انجام دهند. در اولین مرحله تمرکز بر مراحلی است که زنبورداران می­توانند انجام دهند. زنبورها می­توانند تا حدود 8 کیلومتر از کلنی خود پرواز کنند، اما بیشتر پرواز آنها تا 5/3 کیلومتری کندو انجام می­شود. شعاع 5/3 کیلومتری منطقه بزرگی را شامل می­شود که تقریباً 8658 هکتار را پوشش می­دهد. از این سطح ممکن است برای مصارف مختلف از جمله کشاورزی، صنعتی، مسکونی، تفریحی و حمل و نقل استفاده کرد. در این سطح بسته به کاربری آن ممکن است انواع آفت­کش­ها استفاده شود. اصطلاح "آفت کش" شامل حشره کش ها، قارچ کش ها و علف کش­ها می شود اما ترکیباتی نیز به سموم شیمیایی اضافه می شوند که کاربرد سم را بهبود بخشند، این ترکیبات نیز ممکن است مخاطراتی برای گرده افشان های به دنبال داشته باشند. برای زنبورداران مهم است که بدانند کدام آفت‌کش‌ها می‌توانند روی زنبورهای در حال پرواز یا شهد، گرده، آب و بره موم که زنبورها جمع‌آوری می‌کنند تأثیر بگذارد و اقداماتی را برای کاهش قرار گرفتن در معرض این آفت‌کش‌ها انجام دهند. زنبورداران باید توجه داشته باشند که علاوه بر محصولات کشاورزی، مواد شیمیایی و آفت‌کش‌های مختلف در مکان‌های مختلف برای طیف وسیعی از موارد استفاده می‌شود. اغلب زنبوردار نمی داند چه زمانی از این آفت کش ها استفاده می­شود.

 

تاثیر زیست شناسی و رفتار گرده افشان بر پاسخ به آفت کش ها

اندازه بدن گرده افشان، محل  لانه یا کندو (ارتفاع یا دره)، فصل پرواز (در چه زمانی از سال حشره فعال است) و اجتماعی بودن (اعم از اینکه زنبور انفرادی یا اجتماعی باشد) همگی می‌توانند بر نحوه قرار گرفتن زنبورها و تأثیر آنها از آفت‌کش‌ها تأثیر بگذارند.

زنبورهای با جثه بزرگ، مانند زنبورهای عسل و زنبورهای بامبل، معمولاً می­توانند مسافت­های بیشتری را نسبت به زنبورهای کوچکتر در جستجوی منابع گرده و شهد پرواز کنند. در حالی که زنبورهای عسل تا چند کیلومتر در جستجوی  گل­های ارزشمند پرواز کنند، اما بسیاری از زنبورهای وحشی کوچک‌تر در جستجوی غذا از طول یک زمین فوتبال دورتر پرواز نمی‌کنند. زنبورهای بزرگتر نیز ممکن است نسبت به زنبورهای کوچکتر بتوانند سطوح بالاتری از آفت­کش‌های خاص را تحمل کنند، اما دامنه پرواز وسیع‌تر آنها به این معنی است که آنها سطح بیشتری را پوشش می­دهند و پتانسیل قرار گرفتن در معرض انواع وسیع‌تری از آفت‌کش‌ها را دارند.

ساختار اجتماعی زنبورها جنبه مهم دیگری است که نحوه واکنش آنها به آفت­کش-ها را تعیین می­کند. زنبورهای عسل نمونه کلاسیک زنبورهای اجتماعی هستند که دارای یک ملکه هستند که برای کلنی تخم‌گذاری می‌کنند و بسیاری از فرزندان ماده بالغ (کارگر) مراقبت از نوزادان و جستجوی شهد و گرده را بر عهده دارند. در مقابل، بسیاری از گونه‌های زنبورهای وحشی منفرد هستند، به این معنی که یک ماده بالغ منفرد تخم‌گذاری می‌کند، از فرزندان مراقبت می‌کند و جستجوگری انجام می‌دهد.

زنبورهای اجتماعی این مزیت را دارند که زنبورهای مزرعه زیادی در سراسر منطقه دارند. اگر برخی از زنبورها در حین جستجوی مزرعه بمیرند، کلنی احتمالاً زنبورهای دیگری را برای جایگزینی در دسترس خواهد داشت. اگر یک زنبور منفرد هنگام جستجوی غذا کشته شود، هیچ ماده بالغ دیگری نمی­تواند جای او را بگیرد.

 

اثرات آفت کش ها بر زنبورها:

کشاورزان از گروه های مختلفی از آفت­کش­ها از جمله حشره­کش­ها برای کنترل حشرات آفت، کنه­کش­ها برای کنه­های آفت، قارچ­کش­ها برای بیماری­های قارچی و علف­کش­ها برای علف­های هرز برای محافظت از محصولات خود استفاده می­کنند. این آفت­کش­ها ابزار مهمی برای مدیریت آفات در محصولات کشاورزی هستند، اما ممکن است برای زنبورها نیز خطرآفرین باشند.

 حشره­کش­ها، آفت­کش هایی هستند که به احتمال زیاد برای زنبورها سمی هستند. زنبورها زمانی در معرض            حشره­کش­ها قرار می­گیرند که این مواد به طور مستقیم بر روی آنها اسپری شود یا روی کندوها یا در نزدیکی کندوها ریزش کنند، هنگامی که زنبورها در تماس با باقیمانده های سمی روی سطح گیاه هستند، یا هنگامی که زنبورها در جستجوی غذا یا آب، مواد شیمیایی را جمع­آوری می­کنند. طبق توصیه های به عمل آمده و همانطور که در محدودیت‌های برچسب‌ها توضیح داده شده است، استفاده از حشره‌کش‌های سمی برای زنبورها طی شکوفه‌دهی محصول زمانی که زنبورها فعالانه در حال جستجوی مزرعه­ای هستند، ممنوع است.  

قارچ­کش ها، به طور کلی خطر محدودی برای زنبورها دارند و بنابراین استفاده از آنها در طول شکوفه دهی برای گرده­افشان­ها نسبتاً ایمن فرض می­شود با این حال، تحقیقات اخیر نشان می­دهد که برخی از قارچ­کش­ها، به تنهایی یا در ترکیب با سایر آفت­کش­ها، می­توانند اثرات مضر مستقیم یا غیرمستقیم بر زنبورها داشته باشند. آنها ممکن است رفتار جستجوگری زنبورهای بالغ را مختل کنند یا وقتی باقیمانده ها به کندوها بازگردانده می­شوند و به لاروها داده می­شوند، بر رشد زنبور عسل تأثیر می­گذارند. برای به حداقل رساندن قرار گرفتن زنبورهای بالغ و نابالغ در معرض قارچ­کش­ها، کشاورزان باید از شیوه­های مدیریت تلفیقی بیماری از جمله استفاده از مدل­های های اقلیمی برای تعیین زمان مناسب  کنترل بیماری در طول شکوفه دهی محصول پیروی کنند. گیاهان معمولاً در صبح گرده و شهد آزاد می­کنند و این ذخیره اغلب در اواخر بعد از ظهر تخلیه می­شود بنابراین، سمپاشی بین اواخر بعدازظهر تا صبح خیلی زود می‌تواند قرار گرفتن در معرض قارچ‌کش‌ها را برای زنبورهای جستجوگر مزرعه کاهش دهد. در مواردی که گزینه­هایی متعدد وجود دارد، قارچ­کش­هایی را با رتبه بندی خطر کمتر انتخاب کنید.

علف کش ها، سمیت مستقیم کمی برای زنبورها دارند اما می­توانند اثر غیر مستقیم داشته باشند. با حذف گیاهان گلدار در مزارع و اطراف آن، استفاده از علف­کش منجر به حذف منابع جایگزین شهد و گرده­ای می شود که زنبورها برای زنده ماندن به آن نیاز دارند. استفاده از علف‌کش هدفمند که علف‌های هرز گل‌دار را در مزارع کشاورزی حذف می­کند و در عین حال مناطقی از مزرعه را که اجازه رشد گل‌ها را دارند حفظ می‌کند، می‌تواند با ارائه یک رژیم غذایی ترکیبی از از گونه‌های گیاهی گلدار، برای جمعیت زنبورهای محلی مفید باشد. این امر به ویژه برای زنبورهای اجتماعی مانند زنبورهای بامبل، که برای ساختن کلنی­های خود نیاز به دسترسی طولانی مدت به منابع گلدهی دارند، بسیار مهم است.

ادجوانت ها و سورفکتانت ها، نیز می­توانند بر سلامت زنبور عسل تاثیر بگذارند. این مواد کمکی معمولاً به اسپری‌ها اضافه می‌شوند تا پوشش، نفوذ یا مقاومت آفت­کش­ها در برابر باران را بهبود بخشند و اثربخشی آنها افزایش یابد. موادی که کشش سطحی محلول اسپری را کاهش می­دهند، مانند روغن­ها یا مواد شوینده، باید با احتیاط استفاده شوند. اسپری با این مواد کمکی بیشتر به کوتیکول مومی زنبورها نفوذ می­کند و در نتیجه سمیت سایر مواد شیمیایی را افزایش می­دهد.

مخلوط آفت­کش­ها ممکن است از طریق اثرات هم افزایی باعث افزایش خطر برای زنبورها شود، که سمیت مخلوط را بیشتر از اجزای جداگانه می­کند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد قارچ‌کش‌ها می‌توانند حشره‌کش‌ها را برای زنبورها سمی‌تر کنند.

کاربرد آفت­کش­ها برای زنبورداران و تولید کنندگان میوه یک نکته مهم است زیرا هر دو نقش مهمی در حفظ جمعیت زنبورهای گرده افشان دارند. این امر مستلزم یک رویکرد یکپارچه برای مدیریت آفات توسط کشاورزان است که نیاز به کنترل حشرات هدف دارند در حالی که کمترین آسیب را به گرده افشان ها وارد کنند. زنبورها به بسیاری از مواد شیمیایی که برای کنترل آفات استفاده می‌شوند، حساس هستند، چه روی گیاهانی که برای جمع‌آوری شهد و گرده از آنها بازدید می‌کنند یا در مناطقی که در آن لانه‌سازی می‌کنند، استفاده گردند.

مدیریت گرده افشان­ها، به عنوان بخشی از یک استراتژی کلیIPM، می‌تواند به کشاورزان اجازه دهد تا آفات و بیماری‌های محصول خود را مدیریت کنند و در عین حال خطر برای گرده‌افشان را به حداقل برسانند.

 

سمیت زنبوران عسل در دنیا بیشتر ناشی از سموم زیر است:

  • سموم فسفره آلی (مانند آسفیت، آزینفوس متیل، کلرپیریفوس، دیازینون، دیمتوات، مالاتیون و متامیدوفوس)
  • سموم کارباماته (مانند کارباریل)
  • سموم نئونیکوتینوئیدها (مانند کلوتیانیدین، ایمیداکلوپرید و تیامتوکسام)
  • ·    پیرتروئیدها (مانند دلتامترین و لامبدا سیهالوترین).

 

 

راه های مسمومیت گرده افشان ها:

زنبورها به احتمال زیاد هنگام جستجوی شهد و گرده با آفت‌کش‌ها مواجه می‌شوند، اما راه‌های بالقوه زیادی بسته به نحوه استفاده از مواد شیمیایی و رفتار و اکولوژی زنبور عسل برای قرار گرفتن در معرض آفت‌کش‌ها وجود دارد:

  • قرار گرفتن در معرض مستقیم واضح­ترین راه بالقوه قرار گرفتن در معرض سموم است، زمانی که زنبورهای کارگر مزرعه در جستجوی غذا هستند یا هنگام استفاده از آفت کش روی محصولات گلداری که توسط زنبوران گرده­افشانی می­شوند یا هنگام استفاده از حشره­کش­ها برای سمپاشی علف­های هرز گلدار حاشیه مزارع زنبور مستقیماً در معرض سموم قرار می گیرد. این روش می تواند باعث آسیب فوری شود یا زنبور را بکشد یا باعث شود دوز بالایی از آفت­کش به کلنی بازگردانده شود.
  • تماس غیرمستقیم زمانی رخ می­دهد که آفت­کش­ها از مزارع مجاور گیاهان گلدار به روی آن گیاهان ریزش می­کنند. و زنبورها پس از سمپاشی با سطوح سمپاشی شده مانند برگ­ها یا گل­ها تماس داشته باشند. هنگامی که یک آفت­کش خشک شد یا در اثر قرار گرفتن در معرض نور خورشید و سایر عوامل محیطی تخریب شد، خطر آن برای زنبورها تا حد زیادی کاهش می­یابد. گاهی نیز زنبورها گرده­ها (مانند ذرت)، شهد (مانند پنبه یا نعناع)، یا سایر مواد را از محصولات سمپاشی شده که نیازی به گرده­افشانی زنبور عسل ندارند را جمع­آوری می­کنند و این امر به تماس غیر مسقیم زنبور با ترکیبات سمی منجر می­شود.

با این حال، برخی از آفت‌کش‌ها می‌توانند متابولیت‌های ثانویه‌ای را تشکیل دهند که هنگام تحلیل رفتن نیز مضر هستند. سمیت باقیمانده­ها برای زنبورها در بین ترکیبات شیمیایی متفاوت است و برای اکثر آفت­کش­ها به خوبی بررسی نشده است. آفت­کش­هایی که به سرعت در بافت گیاه جذب می­شوند نیز ممکن است منجر به قرار گرفتن غیر مستقیم در معرض کمتری شوند. ریزش و بادبردگی آفت‌کش‌ها با حرکت هوا از محصول مورد نظر به علف‌های هرز گل‌دار مجاور یا کندوهای زنبور عسل نیز می‌تواند منجر به خطر قرار گرفتن زنبورها در معرض سموم شود.

ریزش و بادبردگی را می­توان با استفاده از اسپری های ذرات درشت و با استفاده نکردن از آفت­کش­ها در شرایط وزش باد کاهش داد. همچنین مهم است که فرمولاسیون را با دقت انتخاب نمود زیرا ترکیبات مبتنی بر آب و روغن دارای ویژگی­های ریزش و بادبردگی متفاوت هستند.

در صورتی که کشاورزان و شرکت­های سمپاشی، مکان­ها و زیستگاه حساس گرده افشان ها و کندوهای عسل را بدانند، می­توان از ریزش و بادبردگی سموم به  سوی گرده­افشان­ها جلوگیری کرد. ارتباط مستقیم با زنبورداران در منطقه می­تواند این فرصت را برای آنها فراهم کند تا قبل از استفاده از سموم دارای سمیت برای زنبورها، کندوهای خود را ببندند یا آنها را منتقل کنند.

زنبورها همچنین ممکن است گرده یا شهد آلوده به آفت­کش را از گیاهان سمپاشی شده با آفت­کش­های سیستمیک جمع­آوری ­کنند.آفت­کش­های سیستمیک، از جمله بسیاری از حشره­کش های نئونیکوتینوئیدی، می­توانند به عنوان محلول پاشی استفاده شوند و سپس به صورت موضعی در بافت گیاه جذب شوند. همچنین می‌توان آن‌ها را روی خاک پاشید تا توسط ریشه‌های گیاه جذب و توسط سیستم آوندی گیاه توزیع شوند. این آفت­کش­های سیستمیک می­توانند برای کنترل شته­ها و سایر آفات مکنده بسیار موثر باشند، اما اگر در شهد یا گرده گیاهان یا مایع روده زنبوران بالغ یافت شوند، می­توانند به گرده­افشان ها نیز آسیب برسانند. برخی از حشره­کش­های سیستمیک برای زنبورها سمی­تر از سایرین هستند. علاوه بر این، سمیت خوراکی برخی از آفت­کش­ها به دلیل نحوه عملکرد آنها یا به دلیل اینکه آفت­کش به خوبی از سطح کوتیکول حشره عبور نمی­کند، بسیار بیشتر از سمیت تماسی آنها است.

آب های سطحی آلوده و نشت آفت­کش­ها دو منبع بالقوه دیگر در معرض قرار گرفتن زنبورها هستند زیرا زنبورهای عسل آب را برای تنظیم دمای کندو در هوای گرم جمع­آوری می­کنند. حفظ منابع آب تمیز در مزرعه و جلوگیری از نشت آفت­کش­ها راه­های مهمی برای جلوگیری از قرار گرفتن زنبوران در معرض آفت­کش­ها هستند.


 

چند نمونه از مکان‌های غیرکشاورزی که معمولاً از آفت‌کش‌ها استفاده می‌شود:

  • چمن کاری اطراف مناطق مسکونی و تجاری
  • باغ­های تولید گل و سبزیجات و سایر گیاهان غذایی
  • باغات درختان میوه و زینتی
  • زمین های ورزشی، پارک ها و مناطق تفریحی
  • سایت­های تصفیه آب و پسماند
  • محل دفن زباله
  • باغ­وحش­ها و محل نگهداری حیوانات اهلی
  • سمپاشی بهداشت عمومی برای حشرات ناقل بیماری ها
  • سمپاشی عمومی برای حشرات مهاجم

 

مسمومیت با آفت­کش­ها همیشه واضح نیست و ممکن است با عوامل دیگر اشتباه گرفته شود:

  • اثرات تأخیری و مزمن، مانند رشد ضعیف لاروها به سختی به مواد شیمیایی مخصوص کشاورزی مربوط می‌شود اما زمانی که گرده، شهد یا شان موم ذخیره شده با آفت‌کش‌ها آلوده شود، امکان‌پذیر است. کلنی­های به شدت ضعیف یا بدون ملکه ممکن است در زمستان زنده نمانند.
  • گیاهان سمی مانند شاه بلوط اسبی کالیفرنیایی (Aesculus californicaToxicoscordion venenosum، خربق کاذب سبز (Veratrum viride) و نوعی گون (Astragalus lentiginosus)  می­توانند به کلنی­های زنبور عسل آسیب بزنند و گهگاه آنها را از بین ببرند. بیماری های ویروسی، گرسنگی و سرمازدگی در زمستان می‌توانند علائمی ایجاد کنند که ممکن است با مسمومیت زنبور عسل اشتباه گرفته شود.


 

علائم و نشانه های مسمومیت زنبور عسل

  • مرگ و مشاهده بیش از حد زنبورهای در حال مرگ یا زنبوران خشک شده جلوی کندوها
  • عدم تعادل در کندو، اندازه بزرگ لاروها با تعدادی کم زنبور
  • افزایش حالت دفاعی (بیشتر حشره کش­ها)
  • عدم وجود زنبوران کارگر مزرعه روی محصولات گلدار (بیشتر حشره کش­ها)
  • گیجی، فلج و حرکات غیرطبیعی شامل تکان دادن شکم، لرزیدن سریع، به پشت افتادن (فسفره­های آلی، کلره­های آلی و نئونیکوتینوئیدها)
  • گیجی کارگران مزرعه و کاهش راندمان جستجوگری آنها (نئونیکوتینوئیدها)
  • وجود زنبورهای بی حرکت و بی حال که قادر به ترک گل­ها نیستند (حشره­کش­های متعدد)
  • استفراغ محتویات معده ( فسفره های آلی و پیرتروئیدها)
  • اجرای رقص های غیرعادی، دعوا یا گیجی در ورودی کندوها (فسفره­های آلی)
  • ظاهر شدن حالت خزیدن (زنبورها قادر به پرواز نیستند). زنبورها به آرامی حرکت می­کنند انگار که سرمازده شده اند (کارباریل)
  • لاروهای مرده، مرگ کارگران تازه ظاهر شده، رفتار غیر طبیعی ملکه مانند تخمگذاری با الگوی ضعیف (کارباریل)
  • کندوهای بدون ملکه (اسفیت، کارباریل، مالاتیون، متامیدوفوس)

 

اثرات سموم دفع آفات بر زنبورها

خطرات آفت کش ها برای زنبورها یک موضوع پیچیده است و بسیاری از آنها ناشناخته باقی مانده است. ما درک اولیه ای از اثرات تماس مستقیم آفت کش ها بر روی زنبورهای عسل بالغ داریم زیرا بررسی های زیادی در کشورهای اروپایی و ایالات متحده قبل از ثبت یک آفت کش انجام می شود. اطلاعات کمتری در مورد سایر جنبه‌های خطر آفت‌کش‌ها برای زنبورها، از جمله اثرات کشنده، اثرات مخلوط‌های شیمیایی و اثرات آنها بر سلامت لاروها و کلنی‌ها وجود دارد. در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد اثرات آفت‌کش‌ها بر بیشتر گونه‌های زنبورهای وحشی وجود دارد اگرچه مطالعات نشان داده‌اند که برخی از آن‌ها نسبت به آفت‌کش‌های خاص حساس‌تر و برخی دیگر کمتر از زنبورهای عسل حساس هستند. ارزیابی خطرات مرتبط با قرار گرفتن در معرض واقعی میدانی  در حال انجام است و به افزایش دانش ما در مورد پیامدهای زمانی که زنبورها در معرض آفت‌کش‌ها در ترکیب با سایر آفت‌کش‌ها و همچنین با بیماری‌ها، کنه‌کش‌ها، متابولیت‌های ثانویه مضر، فلزات سنگین و بسیاری از موارد دیگر از جمله عوامل استرس زای محیطی قرار می‌گیرند، کمک می‌کند.

سمیت آفت کش ها برای زنبورها با مقدار LD50 برای زنبورهای عسل تعیین شده برای هر آفت کش منعکس می شود. این دوز کشنده ای است که 50 درصد زنبورهای عسل بالغ را در یک جمعیت معین از بین می برد و از مطالعات آزمایشگاهی به دست آمده است. این مقدار امکان مقایسه سمیت نسبی آفت کش ها را فراهم می کند. آنهایی که مقادیر LD50 بالاتری دارند ایمن تر از آنهایی هستند که مقادیر کمتر دارند.

زمانی که یک آفت کش برای زنبورها بسیار سمی است، برای استفاده در طول شکوفه دهی مجاز نمی باشد. سموم با مقادیر LD50  بین 2 تا 11 میکروگرم در هر زنبور عسل نسبتاً سمی در نظر گرفته می شوند. آفت کش هایی با LD50 بالای 11 برای استفاده در حضور زنبورها نسبتاً ایمن هستند. برچسب آفت‌کش باید حاوی اطلاعاتی در مورد محدودیت‌های استفاده در اطراف زنبورها باشد.

درک این نکته مهم است که خطر بالقوه یک آفت کش خاص برای زنبورها به مقدار ماده فعال استفاده شده و نحوه حرکت آفت کش در گیاه نیز مرتبط است. دوز استفاده برای سموم کنترل آفات می تواند از گرم تا کیلوگرم در هر هکتار متفاوت باشد، بنابراین میزان مصرف نیز تعیین کننده دوزی است که زنبورها ممکن است در معرض آن قرار گیرند. آفت‌کش‌ها ممکن است هنگام استفاده روی شاخ و برگ گیاه یا خاک رفتار متفاوتی داشته باشند. برخی از آنها روی سطح گیاهان باقی می مانند، برخی دیگر جذب می­شوند. دوز و رفتار شیمیایی همراه با سمیت ذاتی در ارزیابی خطر که محدودیت‌های استفاده از آفت‌کش‌ها را در طول شکوفه دهی گیاهان تعیین می‌کند، در نظر گرفته می‌شوند و این موارد در برچسب آفت‌کش بایستی منعکس ‌شود.

اثرات حاد زنبورهایی که معمولاً در یک رویداد در معرض یک آفت کش با سمیت بالا قرار می گیرند، ممکن است منجر به مرگ یا ناتوانی آنها شود که نتوانند به کلنی یا لانه برگردند. برای زنبورهای عسل، این امر در کاهش ناگهانی فعالیت جستجوگری در کندو منعکس می شود. اگر کندو مستقیماً در معرض قرار گیرد، ممکن است زنبورهای مرده نیز در ورودی کندو دیده شوند که مرده و توسط سایرین از کندو بیرون می افتند. برای آفت کش هایی که می توانند بر لارو زنبور عسل تأثیر بگذارند، مانند برخی از تنظیم کننده های رشد حشرات، اثرات قابل مشاهده ممکن است چند هفته پس از قرار گرفتن در معرض آن به تعویق بیفتد. برای زنبورهای وحشی، که بیشتر آنها منفرد و/یا ساکن خاک هستند، به طور کلی تشخیص علائم مرگ و میر زنبور عسل در رویدادهای مواجهه حاد دشوار است.

علائم مسمومیت زنبور عسل، که بین زنبورهای عسل و زنبورهای وحشی مشترک است، می‌تواند شامل افزایش قدرت دفاعی، بی‌حسی یا گیجی، بی‌حالی، فلج و/یا حرکات غیرطبیعی تند یا لرزان باشد. این علائم همچنین ممکن است شامل از دست دادن ظرفیت مسیریابی، کاهش برگشت زنبورهای جستجوگر به کندو باشند. زنبورها بسته به مواد شیمیایی که در معرض آن قرار گرفته­اند ممکن است علائم مختلفی را نشان دهند. برخی از این علائم همچنین با بیماری ها و انگل های داخلی مرتبط هستند، بنابراین مهم است که در صورت مشکوک شدن به مسمومیت، یک نمونه منجمد از زنبورهای مرده (یا در حال مرگ) را برای آزمایش آفت کش ارسال نمود.

اثرات مزمن ناشی از مسمویت با آفت کش ها بلافاصله آشکار نمی شود اما ممکن است بر رشد، حافظه یا حساسیت به بیماری­ها تأثیر بگذارند. این اثرات اغلب، هرچند نه همیشه، با قرار گرفتن مکرر در معرض دوزهای پایین مواد شیمیایی ظاهر می شوند. زنبورها از گل‌های بسیاری از گیاهان بازدید می‌کنند و کلنی‌های با عمر طولانی مانند زنبورهای عسل و زنبورهای بامبل می‌توانند در معرض ترکیبی از بقایای آفت‌کش‌ها در سراسر منظقه شامل مزارع، چمن‌زارها و باغ‌ها، علاوه بر کاربرد قارچ‌کش‌ها برای کنه واروآ قرار بگیرند. لاروهایی که از طریق غذای آلوده در معرض دوزهای پایین آفت‌کش قرار می‌گیرند ممکن است اثراتی را روی رشد خود تجربه کنند که بلافاصله آنها را از بین نمی‌برد اما عمر آنها و عمر کلنی را کوتاه می‌کند. تشخیص اثرات این نوع قرار گرفتن در معرض معمولاً سخت تر از اثرات حاد هستند.

 

 

جدول 1: گروه های سموم بکار رفته و اعلام خطر برای زنبورداران

اعلام احتیاط در صورت عدم وجود علائم سمیت باقیمانده طولانی مدت

اعلام احتیاط در صورت وجود علائم سمیت باقیمانده طولانی مدت

گروه آفت­کش

این ترکیب برای زنبورهایی که در معرض سمپاشی  مستقیم روی محصولات یا علف­های هرز در حال گلدهی قرار می­گیرند بسیار سمی است. این محصول را استفاده نکنید و اجازه ندهید سم از سایر مزارع و باغات روی محصولات یا علف­های هرز مورد تغذیه زنبوران منتقل شود.

این ترکیب برای زنبورهایی که در معرض سمپاشی مستقیم یا بقایای گیاهان و علف­های هرز در حال گلدهی هستند بسیار سمی است. اگر زنبورها در حال تغذیه و پرواز در مزارع یونجه هستند از این ترکیبات استفاده نکنید.

1: ترکیب بکار رفته شامل مواد موثره با LD50 حاد 2 میکروگرم یا کمتر برای زنبور است

این ترکیب برای زنبورهایی که در معرض سمپاشی  مستقیم قرار می­گیرند سمی است. این محصول را مادامی که محصول مورد تغذیه زنبوران است،  استفاده نکنید.

این ترکیب برای زنبورهایی که در معرض سمپاشی مستقیم یا بقایای گیاهان و علف­های هرز در حال گلدهی هستند سمی است. اگر زنبورها در حال تغذیه و پرواز در مزارع یونجه هستند از این ترکیبات استفاده نکنید.

2: ترکیب بکار رفته شامل مواد موثره با LD50 حاد بیش از  2 ولی  کمتر از 11  میکروگرم برای زنبور است

نیازی به اعلام خطر نمی­باشد

نیازی به اعلام خطر نمی­باشد

3: سایر سموم

 

برخی از مواد موثره آفت­کش­ها ممکن است زمانی که با هم مخلوط شوند برای زنبورها سمی تر شوند. به عنوان مثال، قارچ کش پروپیکونازول ممکن است سمیت لامبدا سیهالوترین را برای زنبورها افزایش دهد. تاثیر اکثر سورفکتانت ها و ادجوانت ها روی زنبورها بررسی نشده و همچنین ترکیبی از محصولاتی که ممکن است قبل از استفاده در سمپاش­ها مخلوط شوند، نیز نیاز به بررسی دارد. اکثر مقادیر سمیت باقیمانده (Residual Toxicity=RT) و سمیت باقیمانده طولانی مدت (Extended Residual Toxicity =ERT) که مدت زمان سمی ماندن آفت­کش­ها برای زنبورها را توصیف می­کنند مربوط به سموم دهه 1970 و 1980 هستند. محصولات و فرمولاسیون­های فعلی ممکن است دارای باقیمانده سمی قابل توجهی متفاوت از موارد ذکر شده باشند. باقیمانده سمی محصولات با ماده فعال یکسان، اما فرمول متفاوت، نیز ممکن است متفاوت باشد.

 

بهبودی زنبور عسل پس از مسمومیت با آفت­کش­ها

 اگر یک کلنی زنبور عسل جمعیت زیادی از کارگران مزرعه خود را از دست داده باشد، اما دارای لاروهای کافی و ذخایر کافی از گرده و عسل غیر آلوده باشد، ممکن است بدون هیچ مداخله­ای بهبود یابد. در این صورت زنبورها را بایستی به یک منطقه غیر آلوده منتقل نمود. اگر کارگران مزرعه اندک هستند آنها را با شربت شکر و جایگزین گرده تغذیه کنید و برای کمک به بهبودی، آب تمیز تهیه کنید. آنها را از گرما و سرمای شدید محافظت کنید و در صورت نیاز کلنی­های ضعیف را با هم ترکیب کنید. اگر آفت­کش در ذخیره گرده یا شهد به صورت انباشته شده باشد، مرگ لاروها و کارگران ممکن است ادامه پیدا کند تا کلنی از بین برود. بسیاری از آفت‌کش‌ها به آسانی به موم زنبور عسل منتقل می‌شوند و ممکن است نیاز به جایگزینی شان ها  با شان های جدید باشد و یا کندو را تعویض کنید. تعویض شان­های مخصوص لاروها در یک برنامه منظم (معمولاً 3 تا 5 سال) ممکن است از تجمع آفت­کش­ها تا سطوح مضر در موم­ شان لاروها جلوگیری کند.

کلنی­ها را توسط شربت شکر یک به یک (یا رقیق­تر) تغذیه کنید.. با توجه به اینکه استرس ناشی از سمپاشی می‌تواند موجب بروز بیماری نوزما شود، بهتر است به شربت شکر با نسبت 2-1 درصد سرکه سیب هم اضافه شود.

 

 

راه های کاهش مسمومیت زنبور عسل

همکاری زنبوردار و مزرعه دار

همکاری زنبورداران و مزرعه داران و باغداران موثرترین راه برای کاهش مسمومیت زنبور عسل است و عملیات گرده افشانی موفق با ارتباط خوب بین کشاورزان و شرکت های سمپاشی و زنبورداران قابل دسترس است. مذاکرات در طول زمستان و اوایل بهار می تواند روشن کند که چه تعداد کندو مورد نیاز است و چه زمانی و کجا زنبورها را در مزرعه قرار دهیم. ارتباط بین همسایگان نیز مهم است تا مطمئن شوید که قرار دادن کلنی مانع حرکت افراد و ماشین آلات نمی شود و از آسیب رساندن زنبورها به دلیل اسپری روی مزارع مجاور جلوگیری می کند. علت اصلی اغلب مسمومیت های زنبور عسل، فقدان اطلاعات یا آگاهی است در صورتی که قصد آسیب رساندن عمدی به کندوها وجود ندارد. اکثر برنامه های کنترل آفات را می توان به گونه ای تغییر داد که مسمومیت کمی برای زنبور عسل اتفاق بیفتد بدون اینکه هزینه یا مزاحمتی برای مزرعه داران و باغداران نیز ایجاد شود. زنبورداران و کشاورزان می توانند قرارهایی با هم داشته باشند:

  • عقد قرارداد و یا قرارهای شفاهی برای روشن کردن انتظارات از یکدیگر
  • مطمئن شوید که به طور واضح با همه طرفین ارتباط برقرار کرده و در مورد طرح های سمپاشی مطلع شوید تا مطمئن شوید که هیچ غافلگیری وجود ندارد.
  • اگر کندوهای زنبور عسل در ملک شما هستند، حداقل 48 ساعت قبل از استفاده از آفت کش با زنبوردار تماس بگیرید تا به زنبوردار فرصت داده شود تا کندوها را محافظت کند.
  • مکانی را برای کندوها در مزرعه انتخاب کنید که از ریزش و بادبردگی احتمالی سموم محافظت شود.
  • کندوها را در مکان های امن در داخل یا نزدیک به محل کاشت قرار دهید. توزیع کندوها در باغات بزرگ می تواند یکنواختی گرده افشانی را بهبود بخشد، اما این تنها در صورتی باید انجام شود که در زمانی که کلنی ها در باغات هستند، اقدامات ایمنی برای زنبورها رعایت شود.
  • بدانید که چه زمانی کندوها وارد باغ می شوند و چه زمانی از باغ منتقل می گردند. برای ایمنی زنبوردار و زنبورها، مطمئن شوید که کلنی ها در زمانی که ممنوعیت یا محدودیت ورود به محل سمپاشی وجود دارد، منتقل نگردند.

همچنین موارد زیر طی تماس های زنبوردار و کشاورز در نظر گرفته شود:

  • هماهنگی زمان کشت با تاریخ ورود و خروج کندوهای عسل
  • مسئولیت کشاورز برای محافظت از زنبورها در برابر مسمومیت
  • استفاده از روش های مدیریت آفات در سیستم کشت قبل از استقرار کندوها
  • تعیین آفت­کش­هایی که باید در زمانی که کندوها وجود دارند در یک محصول استفاده شود
  • منطقه حائل در نظر گرفته شده بین مناطق سمپاشی و کندوها
  • اطلاع­رسانی به کشاورزان همجوار از محل استقرار کندوها
  • استفاده احتمالی از آفت­کش­ها در محصولات مجاور
  • تعیین محل مناسب برای استقرار کندوهای زنبور عسل

 

نکات مورد توجه در عملیات سمپاشی برای حفاظت از زنبورهای عسل:

  • محل کندوها را شناسایی کنید و منطقه حائل مناسب بین مناطق سمپاشی و زیستگاه زنبور عسل را مراعات کنید.
  • در صورت امکان حشره­کش­هایی را انتخاب کنید که کمترین میزان سمیت را برای زنبورها داشته باشند.
  • از حشره­کش­هایی با باقیمانده سمی طولانی مدت برای زنبورها روی گیاهان در حال گلدهی استفاده نکنید. در صورت پیش‌بینی دمای غیرعادی پایین یا وجود شبنم از حشره‌کش استفاده نکنید. باقیمانده­های ترکیبات آفت­کش معمولاً در این شرایط حداقل دو برابر بیشتر برای زنبورها سمی باقی می­مانند.
  • در صورت عدم حضور یا غیرفعال بودن زنبورها از آفت­کش­هایی با سمیت دارای باقیمانده استفاده کنید. زنبورها عموماً در ساعات روشنایی روز به جستجو می پردازند و ممکن است در ساعات خاصی از روز از برخی محصولات تغذیه و بازدید کنند. در زمانی که دمای هوا به صورت غیرعادی بالا است این امر زنبورها را تشویق می کند تا زودتر از حد معمول شروع به جستجو کنند یا دیرتر از حد معمول جستجو را خاتمه دهند، زمان مصرف را متناسب با این رفتار تنظیم کنید.
  • در صورت امکان، از مخلوط کردن حشره­کش­ها و قارچ­کش­ها در سمپاش خودداری کنید، زیرا مخلوط­های خاص ممکن است اثرات سمی فزاینده ای روی زنبورها ایجاد کنند و بیشتر ترکیبات از این نظر بررسی نشده اند.
  • به طور کلی پوشاندن کندوها در طول سمپاشی برای زنبورداران غیر عملی است.
  • انتخاب یک ترکیب سمی با باقیمانده سمی کوتاه مدت امکان پذیرتر از درخواست از زنبوردار برای جابجایی کندوها است.
  • به زنبورداران اطلاع دهید که کجا، چه زمانی و چه نوع سمی را می خواهید استفاده کنید.
  • ریزش و بادبردگی سم را به حداقل برسانید. بررسی کنید که باد سم را در جهت کندوها، علف­های هرز گلدار یا مزارع مجاور حمل نمی کند. سمپاش و نازلی را انتخاب کنید که کمترین احتمال بادبردگی و ریزش را داشته باشد و قطرات کمتر از 150 میکرون را کاهش دهد زیرا این قطرات تا فاصله ای دورتر پرتاب و برده می‌شوند.
  • در انتهای مزارع، و نزدیک منابع آب (حوض ها، گودال های آبیاری، یا لوله های آبیاری نشتی) سمپاش را خاموش کنید.
  • ریزش و بادبردگی سم در سمپاشی زمینی نسبت به سمپاشی هوایی کمتر رخ می­دهد. در صورت استفاده از سمپاشی هوایی، سمپاش را در نزدیکی کندوها، مزارع گلدار یا منابع آب خاموش کنید.
  • احتیاط کنید و از سمپاشی هر گونه آفت­کش در نزدیکی کلنی­های زنبور عسل و روی گیاهان گلدار خودداری کنید حتی اگر روی برچسب سم احتیاط زنبور عسل نوشته شده باشد یا نباشد.
  • تا حد امکان کم خطرترین فرمولاسیون حشره کش را انتخاب کنید (جدول 3).

 

جدول 2: بقایای سمی و زمان کاربرد سموم

 

سمیت بقا ( Residual Toxicity (RT))

زمان کاربرد

بیش از 8 ساعت

( extended residual toxicity (ERT))

زمانی که کندوها در منطقه هستند استفاده نشوند. از صاحبین کندوها برای انتقال کندو تقاضا کنید (در صورت امکان). زمان کافی بین سمپاشی و ورود کندوها در نظر بگیرید.

بقایای سمی 4 تا 8 ساعت

سمپاشی در اواخر وقت و نزدیک شب (پس از ورود زنبوران به کندو) تا نیمه شب

بقایای سمی کمتر از 4 ساعت

سمپاشی در اواخر وقت و نزدیک شب (پس از ورود زنبوران به کندو) تا روشن شدن هوا

بدون بقایا سمی

سمپاشی در اواخر وقت و نزدیک شب (پس از ورود زنبوران به کندو) تا اوایل صبح قبل از خروج زنبوران از کندو بسته به شرایط آب و هوایی و رفتار جستجوگری زنبور روی محصولات مختلف

 

جدول 3: فرمولاسیون­های سموم شیمیایی

فرمولاسیون آفت­کش

در معرض بودن برای زنبور

احتیاط های خاص

گردها، میکرکپسول ها، پودرهای وتابل، قابل انتشار

ذراتی هم اندازه گرده که به موهای زنبور عسل می چسبند و ممکن است به کندو برده شده و برای تغذیه لاروها استفاده شوند

از سمپاشی در شرایطی که احتمال بادبردگی و ریزش هست خودداری کنید

مایع قابل امولسیون شونده

سمپاشی مستقیم و باقیمانده

فرمولاسیون های مایع بسیار کم (Ultralow volume) نسبت به سایر امولسیون ها ممکن است خطرناکتر باشند

محلول، پودرهای قابل حل

سمپاشی مستقیم و باقیمانده

فرمولاسیون های مایع بسیار کم (Ultralow volume) نسبت به سایر امولسیون ها ممکن است خطرناکتر باشند. ریزش قطرات ممکن است برای زنبور جلب کننده باشد

پوشش بذر

مستقیماً روی بذر استفاده می­شوند و زنبور در معرض قرار نمی­گیرد

ممکن است طی کاشت به روی محصولات یا علف­های هرز در حال گلدهی  یا زیستگاه مجاور منتقل شود.

گرانول ها

مورد مصرف در خاک و زنبور در معرض آن قرار نمی­گیرد

از بکارگیری نزدیک کندوها پرهیز شود

سموم سیستمیک (مورد مصرف در خاک، تزریق و یا سموم بکار رفته روی شاخ و برگ که توسط گیاه جذب        می­شوند

برخی از این سموم به شهد و گرده منتقل می­شوند و ممکن است توسط زنبور خورده شوند

آیا غلظت مزرعه ای این سموم به اندازه کافی بالا است یا خیر. تأثیر نامطلوب این سموم روی زنبور عسل جای بررسی دارد.

 

 

وظایف کشاورزان برای محافظت از زنبورهای عسل

سموم کمتر خطرتری را انتخاب کنید. همانطور که ذکر شد، سمیت آفت کش ها با مقادیر LD50 نشان داده می شود که نشان دهنده دوزی است که 50 درصد زنبورهای یک جمعیت را می­کشد. حشره کش های کمتر سمی دارای مقادیر LD50 بالاتری هستند زیرا برای از بین بردن آنها دوز بالاتری لازم است. در صورت امکان، سمومی را انتخاب کنید که خطر کمتری برای زنبورها دارند. سمیت باقیمانده نیز می‌تواند مهم باشد، زیرا آفت‌کش‌های دارای باقیمانده طولانی‌مدت شانس بیشتری برای تأثیرگذاری بر زنبورها نسبت به آفت‌کش‌هایی دارد که به سرعت از بین می‌روند. به زنبوردار در مورد سمپاشی­های انجام شده قبل از ورود زنبورها اطلاع­رسانی نمایید  و همچنین چه نوع سمی در آینده استفاده خواهد شد.

از مدیریت تلفیقی آفات استفاده کنید. مدیریت تلفیقی آفات بر اساس استفاده تلفیقی از روش های مختلف مبارزه از جمله روش­های بیولوژیکی، زراعی، مکانیکی و سایر روش ها برای به حداقل رساندن استفاده از سموم شیمیایی است. برای هر حشره ای که در مزعه دیده می­شود نیازی به سمپاشی نمی­باشد. آفت­کش­ها تنها زمانی مورد استفاده قرار گیرند که سود اقتصادی آن بیشتر از هزینه آفت­کش و کاربرد آن باشد. در این معادله، ارزش حشرات گرده­افشان را برای محصول خود و ارزش کندوها برای زنبورداران را نیز در نظر بگیرید. این امر می تواند منجر به کاهش احتمال قرار گرفتن زنبورها در معرض بقایای آفت کش ها شود.

زمانی که زنبورها در جستجوی غذا نیستند، سمپاشی کنید. اطمینان حاصل کنید که برای جلوگیری از قرار گرفتن زنبورهای عسل در معرض بقایای سمی، زمان کافی بین سمپاشی قبل از شکوفه دهی و استقرار کندوها در نظر گرفته شود.

برای استفاده از حشره‌کش‌ها و قارچ‌کش‌های مجاز در هنگام شکوفه‌دهی محصول، تا غروب آفتاب صبر کنید، زمانی که زنبورها جستجوی مزرعه ای را متوقف کردند،

در صورت امکان، زمانی که دماهای پایین و رطوبت نسبی بالا اجازه تشکیل شبنم را در طول شب می دهد، از کاربرد سموم خودداری کنید. شبنم ممکن است آفت‌کش‌ها را در صبح روز بعد دوباره خیس کند که می‌تواند احتمال قرار گرفتن در معرض زنبورها را افزایش دهد.

تا زمانی که گلدهی محصول کامل نشده و گلبرگ ها ریزش نکرده اند از سموم سمی برای زنبورها استفاده نکنید. این تعریف از ریزش گلبرگ گاهی اوقات توسط کشاورزانی که می خواهند وارد مزارع خود شده و از آنها در برابر آفات کلیدی محافظت کنند، تفسیر می شود. با این حال، همکاری با زنبوردار برای برداشتن سریع کندوهای زنبور عسل از مزارع در پایان شکوفه‌دهی یا تأخیر در سمپاشی تا پایان شکوفه‌دهی، رویکردهای مهمی برای به حداقل رساندن خطر مسمومیت زنبور عسل است.

ریزش و بادبردگی را به سمت مناطقی که زنبورها در آن زندگی می کنند یا در جستجوی غذا هستند کاهش دهید. کاهش ریزش و بادبردگی از محصول مورد نظر به مناطق دیگری که زنبورها ممکن است در جستجوی علوفه یا لانه سازی باشند نیاز به برنامه ریزی دارد، اما باید در طول فصل هر زمان که آفت کش ها استفاده می شود در نظر گرفته شود. همچنین می توان آن را در طول طراحی مزارع یا مزارع جدید برای کمک به کاهش خطر برای زنبورها در نظر گرفت. برای کاهش ریزش و بادبردگی به زنبورها و زیستگاه آنها:

  • سمپاشی را دقیقاْ روی هدف انجام دهید.
  • هنگام رانندگی سمپاش در نزدیکی کندوها، سمپاش را خاموش کنید و از ریختن آفت کش روی گل های باز خودداری کنید.
  •  اندازه قطرات و سرعت باد مهم ترین عوامل تعیین کننده بادبردگی است. از این اطلاعات برای کاهش انحراف سم استفاده کنید.
  • اگر کاربرد سم اجتناب ناپذیر است، از قطرات بزرگتر (بیش از 150 میکرون) برای کاهش ریزش و بادبردگی در شرایط رطوبت کم، دمای بالا یا باد استفاده کنید. این را می توان با کاهش فشار نازل، افزایش قطر دهانه نازل و استفاده از یک نوع نازل با بادبردگی کم به دست آورد.
  • از سمپاشی در باد شدید و دمای هوا نامناسب خودداری کنید. فقط زمانی سمپاشی صورت گیرد که سرعت باد کمتر از 15 کیلومتر در ساعت باشد. با این حال، به خاطر داشته باشید که شرایط بسیار آرام (مانند وارونگی اتمسفر) همچنین می تواند به قطرات کوچک اجازه حرکت دهد. علاوه بر این، افزایش تبخیر در شرایط گرم و خشک می تواند منجر به ایجاد اندازه قطرات کوچکتر و خطر بابردگی بیشتر شود.
  • مطمئن شوید که کلنی های زنبور عسل را در نزدیکی مزارع اما دور از مناطقی قرار دهید که تحت سمپاشی مستقیم هستند. برخی از کشاورزان مناطقی از مزرعه خود را برای قرار دادن زنبور عسل تعیین می کنند و به زنبوردارشان اجازه می دهند کندوها را به طور در آنجا نصب کنند. این امر همچنین می تواند خطر ایجاد مزاحمت برای کندوها توسط کارگران و ماشین آلات را کاهش دهد.
  • مراقب همسایگان دارای کندوهای زنبور عسل در ملک خود باشید.
  • کاهش استفاده از علف کش­ها یا علف زن در مزرعه، اجازه دادن به گیاهان غیر زراعی برای گل دادن در حاشیه مزرعه می تواند منابع گرده و شهد را برای زنبورهای وحشی فراهم کند که گزینه های غذایی آنها ممکن است پس از شکوفه دهی محصول در مزارع و باغات محدود شود. استفاده از علف کش یا علف زن را در حاشیه و لبه های مزرعه کاهش دهید تا این منابع گلدهی برای زنبورها فراهم شود. برای موفقیت آمیز بودن این رویکرد، اقدامات احتیاطی را برای به حداقل رساندن ریزش و بادبردگی آفت کش ها به این زیستگاه های گل دهنده انجام دهید.
  • قبل از سمپاشی، گیاهان گلدار را از مزارع جدا کنید. اگر گیاهان غیر زراعی در مزارعی که با سموم سمی برای زنبور عسل سمپاشی می شوند گل داده اند، می توانند زنبورها را به موقعیت های خطرناک بکشانند. قبل از استفاده از سموم دفع آفات برای کاهش خطر برای زنبورها، علف‌کش‌های انتخابی را برای کنترل علف‌های هرز گل‌دار در مزرعه استفاده کنید.
  • از شرایط گرده­افشانی محصولات خود و اینکه چه زمانی این محصولات برای زنبورها جذاب هستند، آگاه باشید. عملیات کنترل آفات خود را با در نظر گرفتن خطرات سمپاشی برای زنبور عسل برنامه ریزی کنید.
  • از مصرف پیشگیرانه آفت­کش­ها از جمله قارچ کش­ها در زمان حضور زنبورها خودداری کنید.
  • برخی از ترکیبات از جمله ملاس چغندر قند برای زنبور عسل دور کننده است. استفاده از محلول 200 سانتی متر مکعب ملاس چغند‌رقند‌ د‌ر 8 لیتر آب برای مد‌ت 10 ساعت د‌ارای بیشترین اثر د‌ور کنند‌گی روی زنور عسل بود‌ه است.

 

مسئولیت های زنبورداران برای محافظت از زنبورهای عسل

  • کلنی­های زنبورها را بدون نگهبان در نزدیکی باغ ها یا مزارع رها نکنید.
  • محل زنبورستان خود را به مراکز جهاد کشاورزی منطقه اعلام نمایید. کشاورزان تشویق شوند که با زنبورداران در نزدیکی مناطق مورد سمپاشی در تماس باشند و از کاربرد آفت کش آتی مطلع کنند. حتی گاهی ممکن است برای مسائل بهداشتی نیاز به سمپاشی­های محیطی باشد لذا بایستی این موارد را نیز در نظر داشت.  
  • به طور واضح با کشاورزان اطراف کندوهای خود در تماس باشید و محل استقرار کلنی­های خود را اطلاع­رسانی کنید.
  •   قبل از شروع فصل رشد، با زمین داران، باغ داران و شرکت های سمپاشی صحبت کنید تا از برنامه کاربرد آفت کش آنها مطلع شوید. توجه داشته باشید که زمین داران، باغ داران و شرکت های سمپاشی ممکن است نیاز به استفاده از آفت کش های خاصی در زمان های خاص برای کنترل آفات و/یا بیماری ها داشته باشند با این حال، پیشنهادات زیادی برای کاهش اثرات منفی آفت‌کش‌ها بر زنبورهای عسل و سایر گرده‌افشان‌ها را می‌توان یافت.
  • کندوها را به مزارع تحت سمپاشی با حشره کش­هایی که برای زنبورها بسیار سمی هستند تا حداقل 48 تا 72 ساعت پس از مصرف برنگردانید. 50 تا 90 درصد مرگ و میر زنبورها در 24 ساعت اول پس از سمپاشی رخ می­دهد. برخی از حشره­کش­ها مانند کلرپیریفوس و تیامتوکسام دارای باقیمانده ای با خطرات طولانی تری هستند.
  • زنبورستان ها را از محل سمپاشی­ها ایزوله کنید و آنها را از بادبردگی و ریزش مواد شیمیایی محافظت کنید. منطقه­ای حائل برای کلنی­های زنبور عسل در فاصله حداقل 7 کیلومتر از محصولات تحت سمپاشی با حشره­کش­هایی که برای زنبورها بسیار سمی هستند، ایجاد کنید.
  • کندو ها را به جای دره ها در بالای بلندی­ها قرار دهید. حشره­کش­ها به داخل دره­ها سرازیر می­شوند و با جریان­های باد صبحگاهی منتقل می­شوند. شرایط وارونگی هوا به ویژه خطرناک است.
  • کندوها را با IPM مدیریت کنید. قرار گرفتن زنبور در معرض آفت کش ها فقط در خارج از کندو اتفاق نمی افتد بلکه مواد شیمیایی مورد استفاده برای کنترل پارازیت ها، کنه و بیماری ها در کندو نیز می تواند برای زنبورها سمی باشد. آنها همچنین می توانند بر واکنش زنبور عسل به آفت کش هایی که در مزارع کشاورزی با آن مواجه می شوند، تأثیر بگذارند و سمیت آفت­کش­ها برای زنبورهای عسل بیشتر کنند.
  • اگر امکان جابجایی کلنی‌هایتان قبل از استفاده از آفت‌کش وجود ندارد، کلنی‌های زنبور عسل را با پوشاندن آن‌ها با ­پوشش­های خیس شب قبل از سمپاشی با حشره‌کش‌های خطرناک محافظت کنید. این پوشش ها را تا زمانی که امکان پذیر است (بسته به سمیت باقیمانده آفتکش) مرطوب و در جای خود نگه دارید تا زنبورها را از خطرات اولیه محافظت کنید.
  • بررسی کنید که یک منبع آب تمیز برای زنبورها در دسترس است.
  • زنبورها را در زمان کمبود شهد با رزیم مصنوعی تغذیه کنید تا از جستجوی مزرعه­ای در مسافت طولانی و روی محصولات تحت سمپاشی جلوگیری کنید.
  • در مناطق مستعد خطر آفت­کش، رفتار زنبورها را اغلب بررسی کنید تا مشکلات را هر چه سریع تر تشخیص دهید.

 

  • ·    توجه داشته باشید:
  1. گزینه های آفت کش مورد استفاده برای آفات و بیماری های گیاهی را بررسی و از کم خطرترین آنها برای سمپاشی جهت حفاظت از زنبوران عسل استفاده شود.
  2.  استفاده از آفت کش ها در هنگام غروب یا خیلی زود صبح منتج به حفاظت بیشتر زنبوران عسل می گردد. در این زمان­ها زنبورهای عسل و گرده‌افشان کمتری در حال جست‌وجوی هستند و آفت‌کش قبل از تماس زنبورها با آن خشک یا از بین می­رود.
  3. از مالک مزرعه و باغ و شرکت سمپاشی بخواهید که در روزهای بادی از سموم استفاده نکند. این امر بادبردگی آفت کش­ها را کاهش می دهد.
  4.  روش های دیگر (با استفاده از سمپاشی هدفمند یا اندازه قطرات بزرگتر) می توانند بادبردگی را کاهش دهند.
  • با صاحبان زمین مجاور تماس بگیرید و بخواهید که دو روز قبل از استفاده از آفت کش به آنها اطلاع داده شود.
  • نام تجاری ترکیب سمی را بخواهید و نحوه عمل، سمیت، هدف و نیمه عمر آن ماده شیمیایی را مطلع شوید. برخی از ترکیبات شیمیایی بسیار انتخابی هستند و خطر حاد کمی برای گونه های غیر هدف دارند. این ترکیبات با سرعت های مختلف تجزیه می شوند اما زمانی که با رشد سریع محصول کشاورزی ترکیب می شود، اکثریت خطرات آنها طی 2 تا 10 روز باید به حداقل برسد.
  • از بکار بردن کنه کش ها یا مواد شیمیایی در کندوها همزمان با احتمال قرار گرفتن در معرض آفت کش ها در مزارع و باغات خودداری کنید. ترکیبی از کنترل کندو و کنترل آفت‌کش‌ها ممکن است باعث هم افزایی و افزایش سمیت برای زنبورهای عسل شود.
  • سالانه تعدادی از شان­های قدیمی را با شان های جدید تعویض کنید. سموم می توانند در موم زنبور عسل تجمع یابند.

زنبورداران لازم است تا تمهیداتی زمان سمپاشی اعمال کنند چند پیشنهاد وجود دارد:

  • هر زنبوردار باید برنامه ای برای جابجایی موقت کندوها در صورت مواجهه اجتناب ناپذیر با آفت کش ها داشته باشد. کندوها باید حداقل 5/1 کیلومتر و 5/6 کیلومتر از محل سمپاشی فاصله داشته باشند
  • اگر امکان جابجایی کندوها وجود ندارد، استفاده از از توری یا پارچه بزرگ، به رنگ روشن و مرطوب برای پوشاندن کندوها استفاده شود تا خطر برطرف شود. ورودی ها را نبندید. بدون وجود تهویه برای تنظیم دمای داخل، زنبورها به راحتی خفه می شوند. کلنی ها را بیش از دو روز نپوشانید.
  • کندوهای زنبور عسل را صبح زود، بعد از تاریکی یا در روزهای بارانی جابه جا کنید.
  • بلافاصله پس از جابجایی به زنبورها غذا دهید مگر اینکه به منطقه ای با منابع گل مناسب منتقل شوند. اگر منابع گل زیادی وجود نداشته باشد ممکن است چند روز طول بکشد تا زنبورها منابع گل جدیدی پیدا کنند.

 

پیشنهاداتی برای زنبورداران ارائه دهنده خدمات گرده افشانی محصولات کشاورزی:

  • قراردادهای گرده افشانی توصیه می شود.
  • یک استراتژی متقابل داشته باشید تا اطمینان حاصل شود که انتظارات و مسئولیت های بین زنبورداران و کشاورزان و شرکت های سمپاشی کاملاً  مشخص شده است.
  • تبادل اطلاعات در تماس با زنبوردار، کشاورز، پباغدار و و شرکت های سمپاشی
  • تعیین سمپاشی های مزارع و باغات برای همه افراد مرتبط الزامی است. ترکیب قارچ کش ها و حشره کش ها در مخزن سمپاشی می تواند خطر بیشتری ایجاد کند.
  • تعداد و محل کندوهای را تعیین و اعلام نمایید.
  • در مورد دسترسی به جاده ها مطلع شوید. کندوها را در نزدیک مسیرهای دسترسی قرار دهید.
  •  توصیه می شود زنبورداران بیمه شوند.
  • همیشه از مالک زمین برای استقرار کندو اجازه بگیرید.
  • استفاده از "تابلوی زنبور عسل" یا نشانگرهای دیگر به کشاورزان کمک می کند تا مراقب مکان کندو باشد.
  • در تابلوی فوق شماره تماس زنبوردار درج شود.
  • کندوها را در ارتفاعات قرار دهید. از قرار دادن کندو در دره ها و مکان هایی که امکان تلاطم هوا وجود دارد پرهیز کنید.
  • در صورت لزوم، از حصارهایی در مقابل حیوانات وحشی استفاده کنید.

 

زنبوردارانی که کلنی­ها را در زمین های طبیعی یا در حال آیش قرار می دهند بایستی توصیه های زیر را در نظر بگیرند:

  • همیشه اجازه مالک زمین در حال آیش و اطلاعات تماس را دریافت کنید. تعیین کنید که آیا قرارداد کتبی مورد نیاز است یا خیر.
  • زنبوردار اطلاعات تماس خود را مستقیماً به صاحب زمین در حال آیش بدهد.
  • تعیین کنید که کندوها چه زمانی وارد و خارج می شوند، از چند کندو استفاده می شود و در کجا قرار می گیرند.
  • توصیه می شود زنبورداران بیمه شوند.
  • مطمئن شوید که راه های دسترسی کارگران مزرعه و تاسیسات توسط کندوها مسدود نشده است.
  • کلنی ها را بدون علامت در نزدیکی مزارع یا باغ ها قرار ندهید.
  • استفاده از تابلوی "زنبور عسل" به کشاورزان کمک می کند تا مراقب مکان کندو باشد.
  • محل زنبورستان را به مراکز جهاد کشاورزی، شرکت های تعاونی زنبورداران و افراد مرتبط اطلاع رسانی کنید.
  • کندوها را در ارتفاعات قرار دهید. از قرار دادن کندو در دره ها و مکان هایی که امکان تلاطم هوا وجود دارد پرهیز کنید.

 

موارد غیر قابل انتظار برای سمیت آفت­کش­ها برای زنبورها

سمیت آفت­کش­ها برای زنبورهای عسل به طور کلی توسط اثرات سموم و باقیمانده­هایی که مستقیماً روی زنبورهای عسل بالغ تاثیر می­گذارند، تعیین می­شود با این حال، ماهیت اجتماعی زنبورهای عسل، عادات غذایی طولانی مدت آنها و ارتباط نزدیک آنها با کشاورزی ممکن است منجر به انواع دیگری از در معرض قرار گرفتن آنها در برابر ترکیبات سمی گردد:

  • آفت­کش­های سیستمیک از طریق شیره گیاهان جابه جا می­شوند و ممکن است در گرده و شهد یافت شوند و می­توانند توسط گرده­افشان­ها مصرف شوند. به ویژه در مورد نئونیکوتینوئیدها، شواهدی وجود دارد که نشان می­دهد باقیمانده­های سموم در گرده و شهد می توانند به غلظت بالایی برسند که برای زنبورها خطرناک باشند. مدت زمانی که ترکیبات سیستمیک برای زنبورها سمی می­مانند ممکن است متفاوت باشد و این امر مطالعه نشده است.
  • سموم خانگی و بهداشتی بکار رفته روی گیاهان زینتی، از جمله آفت­کش­های سیستمیک ممکن است در بحث موارد احتیاطی برای محافظت از زنبور عسل گنجانده نشده باشند.
  • توقع نمی‌رود که ترکیبات، کمکی، افزودنی‌ها و پخش‌کننده های بی‌اثر بکار رفته همراه سموم شیمیایی برای زنبورها سمی باشند، اما اطلاعات علمی کمی در این مورد  در دسترس است.
  • هنگامی که زنبور با گرده یا شهد همراه ترکیبات شیمیایی وارد کندو شود، عموماً معلوم نیست این ترکیبات تا چه مدت در کندو باقی می­مانند. بسیاری از آفت­کش­ها در موم زنبور عسل انباشته می­شوند و برخی مطالعات نشان می­دهد که رفتار، رشد و طول عمر زنبور تحت تأثیر چنین آلودگی قرار می­گیرد. کلنی­ها ممکن است در معرض یک آفت­کش قرار گیرند و پس از انتقال به یک سیستم کشت جدید، در معرض آفت­کش دوم قرار گیرند. برای درک اثرات بالقوه افزایشی، هم افزایی، مزمن یا تاخیری ناشی از آلودگی به چند سم مختلف و انواع مواجهه، تحقیقات لازم است.
  • اگرچه تصور نمی‌شود که قارچ‌کش‌ها بر زنبورهای بالغ تأثیر بگذارند اما برخی از قارچ‌کش‌ها مانند کاپتان، ایپرودیون و کلروتالونیل بر رشد لاروها تأثیر می‌گذارند یا بر میکروارگانیسم‌هایی که نان زنبور عسل (گرده گل­ها) را تخمیر می‌کنند تأثیر می‌گذارند.
  • نحوه عملکرد علف‌کش‌ها روی گیاهان تأثیر می‌گذارد و بعید است که علف‌کش‌ها در شرایط مزرعه ای باعث مسمومیت زنبورهای عسل شوند (پاراکوآت یک استثنا است).
  • اعتقاد بر این است که تنظیم کننده های رشد حشرات مانند دیفلوبنزورون برای زنبورهای عسل بالغ بی ضرر هستند اما تحقیقات تکمیلی اثرات احتمالی آنها بر زنده ماندن تخم ها و رشد لاروهای را نشان می­دهد.
  • گیاهان ترانس ژنیک (محصولات Bt: محصولات اصلاح شده ژنتیکی برای ساخت پروتئین حشره کش) معمولاً اثرات نامطلوب کمی بر زنبورها دارند زیرا آنها برای تأثیرگذاری بر شب­پره­ها و سوسک­های آفت طراحی شده اند.
  • وقتی در یک سمپاش سموم مخلوط می­شوند، برخی از آفت‌کش‌ها برای زنبورها سمی­تر می­شوند اما تحقیقات کمی در مورد این موضوع وجود دارند.

 

مراقبت های ویژه

  • بعضی از آفت‌کش‌های خطرناک برای زنبورها امروزه ممنوع شده­‌اند از جمله این سموم متیل پاراتیون، تتراکلوروینفوس (رابون، گاردونا) و متامیدوفوس (مانیتور) در دنیا منسوخ شده اند.
  • بعضی از فرمولاسیون های گرانول می توانند دارای خطر ناشی از استفاده از آنها در نزدیکی زنبورستان ها باشند. از سموم دارتای فشار بخار بالا در در نزدیکی کندوها به خصوص در هوای گرم استفاده نکنید.
  • زنبورها به طور موقت با تماس مستقیم با ترکیبات روغنی غیر فعال می­شوند که ممکن است تنهایی و بدون مواد سمی استفاده شوند. برخی از این ترکیبات باعث مرگ و میر زنبور می­شوند.
  • اختلاط سموم در مخزن سمپاش ممکن است اثرات هم افزایی علیه زنبوران ایجاد کند و در نتیجه خطرات بیشتری برای زنبورها به همراه داشته باشد.
  • پوشش‌های بذر آفت­کش ممکن است طی کاشت با ساییده شدن بذر، در هوا پخش و جابجا شوند. این سموم ممکن است برای زنبورهای کارگر مزرعه خطرناک باشند.
  • در عصرهای گرم که زنبورهای عسل در بیرون کندوها جمع شده اند از حشره کش استفاده نکنید.

 

گزارش مرگ و میر انبوه زنبورها

عوامل مختلفی می توانند باعث مرگ زنبوران یک کندو شوند. آفت کش ها یکی از این عوامل هستند اما بسیاری از مسائل دیگر ممکن است دخیل باشند. بررسی زنبورها و کندو برای تعیین دقیق علت (های) ایجاد مرگ و میر الزامی است.

  • بسته به نوع آفت کشی که زنبورها و سایر گرده افشان ها در معرض آن قرار می گیرند، علائم متفاوتی مشاهده خواهد شد
  • ارتباطات کلید درک و حل و فصل مرگ و میر انبوه زنبورها است. در صورت مشکوک شدن به مسمومیت با آفت کش، بررسی وضعیت باغات و مزارع اطراف الزامی است. هنگام بازرسی پس از صحبت با زنبوردار و تعیین اینکه آیا سمپاشی باغات و مزارع می توانند باعث مرگ زنبور عسل شده باشد، کارشناسان ستادی سازمان جهاد کشاورزی برای جمع آوری نمونه ها و اطلاعات اضافی در اسرع وقت بایستی به محل اعزام شوند. نمونه برداری از زنبورهای مرده باید به موقع باشد زیرا زنبورهای مرده به سرعت تجزیه می شوند. بازرسین به دنبال نشانه هایی از سوء استفاده از سموم خواهند بود. زنبورها و احتمالاً مقداری موم از کلنی جمع‌آوری می‌شوند و برای آزمایش آزمایشگاهی باقیمانده آفت‌کش‌ها ارسال خواهند شد.

زنبوردار باید تا حد امکان اطلاعات دقیق را از جمله زمانی که زنبورها شروع به مردن کردند، آب و هوا (دمای روز و شب، باد، آفتابی، بارانی و غیره)، تاریخ ها و انواع کاربردهای آفت کش در باغات و مزارع مجاور در صورت شناخته شدن، و علائم زنبورهای در حال مرگ همراه تصاویر یا ویدیوها) را برای سازمان جهاد کشاورزی ارسال کند.

 

 


 

 

جدول 4: مواد موثره آفت کش های معمول در ایران و تاثیر آنها روی زنبور عسل

ماده موثره

باقیمانده بسیار سمی برای زنبور عسل

باقیمانده سمی برای زنبور عسل

بدون نیاز به احتیاط (روی برچسب PS)

نام عمومی سموم در ایران (یا محتوی ترکیب فوق)

LD 50   برای زنبور و میزان خطر

آبامکتین (آورمکتین): حشره کش  کنه کش)

ü

3/28 گرم در هکتار طی 3-1 روز دارای باقیمانده سمی طولانی مدت

مساوی یا کمتر از 3/28 گرم در هکتار دارای باقیمانده سمی،

8 ساعت: دارای باقیمانده سمی

 

 

ورتیمک، ترویگو و اگریمک گلد

002/0  بالا

آزادیریختین (عصاره چریش، حشره کش)

نکته: باید خورده شود تا ایجاد مسمومیت کند

 

ü کمتر از دو ساعت دارای  باقیمانده سمی

 

نیم آزار، نیمارین، نیکونیم

5/2 متوسط

آزینفوس متیل (حشره کش فسفره آلی)

ü 4 روز دارای باقیمانده سمی طولانی مدت

 

 

گوزاتیون (ممنوع شده)

بالا

آزوکسی استروبین (قارچکش)

 

 

ü

آذیلون، ارتیواتات، سفیر-دیفوروبین، آمیستار اکسترا

200 بسیار کم

آسفیت (فسفره آلی)

ü بیش از 3 روز باقیمانده سمی طولانی مدت

 

 

تیادفیت و لانسر

بالا

آلفا سایپرمترین (حشره کش پرتروئیدی)

ü باقیمانده­ها به عنوان یک خطر بالقوه برای زنبورها

 

 

روبی 100، شف، تریتون، الفامین

بالا

اتوکسازول (تنظیم کننده رشد در حشرات و کنه ها)

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

اتوک

200 بسیار کم

استامی پراید (حشره کش نئونیکوتینوئید)

 

ü باقیمانده­ها به عنوان یک خطر بالقوه برای زنبورها

 

موسپیلان و آکا

1/8 متوسط

اسپیرودیکلوفن

 

ü

 

انویدور، اسپیدور-ترمیناتور، اینوایر

بیش از 100 بسیار کم

اسپیرومسیفن (تنظیم کننده رشد حشرات و کنه ها)

نکته: دارای تاثیر بالقوه روی حشرات

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

ابرون

200 بسیار کم

اسپیروتترامات (تنظیم کننده رشد حشرات و کنه ها

نکته: باقیمانده روی شهد و گرده بالقوه سمی برای لاروها

 

ü باقیمانده­ها به عنوان یک خطر بالقوه برای زنبورها

 

مونتو، مورانو

بیش از 100 بسیار کم

اسپینوساد (حشره کش)

 

ü 3 ساعت باقیمانده سمی تا 1 روز باقیمانده طولانی مدت سمی

 

تریسر، اسپانسر

0029/0 بالا

اسفن والریت (حشره کش پیرتروئیدی)

ü تا یک روز دارای باقیمانده سمی

 

 

پرسانا

017/0 بالا

اس کوئینوسیل

 

 

 

کنه مایت

100 بسیار کم

امامکتین بنزوآت (حشره کش آورمکتینی)

ü بیش از 24 ساعت دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

پلوتو، اماکلیم، امپایر، امامکت

 036/0 بالا

اندوسولفان  (حشره کش کلره آلی)

 

ü بیش از 566 گرم در هکتار طی 8 ساعت دارای باقیمانده سمی، 566 گرم در هکتار یا کمتر: 3-2 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

ممنوع شده

5/4 متوسط

ایپرودیون (قارچکش)

نکته: احتمالاً تاثیر روی رشد لاروهای زنبور عسل

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

رورال

بیش از 120 بسیار کم

ایمیداکلوپراید (حشره کش نئونیکوتونید)

نکته: احتمالا دارای باقیمانده روی گرده و شهد گیاهان

ü 283 گرم در هکتار، بیش از یک روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی، 113 گرم در هکتار، بیش از 8 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

 

کنفیدور، گائوچو، دلیلا

0039/0 بالا

ایندوکساکارب (حشره کش)

نکته: باقیمانده سمی کوتاه مدت برای زنبور عسل

ü باقیمانده­ها به عنوان یک خطر بالقوه برای زنبورها

 

 

آوانت

18/0 بالا

Bacillus subtilis (قارچکش بیولوژیک)

نکته: احتمال تاثیر روی گرده افشان ها

 

 

ü

Serenade ASO،       روبین 1

بسیار کم

Bacillus thuringiensis (حشره کش بیولوژیک)

 

 

ü

باکتوسپئین، دایپل-ام- وی- پی، بایولپ

بسیار کم

Beauveria bassiana (حشره کش بیولوژیک)

نکته: توان بالقوه برای مسموم سازی زنبور عسل

 

ü

 

Naturalis L

بسیار کم

بوپروفزین (تنظیم کننده رشد در حشرات)

 

 

ü

آپلود و اپرا

200 بسیار کم

بوسکالید

 

 

ü

در ایران همراه سایر ترکیبات است

166 بسیار کم

بی فنازیت (کنه کش)

 

ü باقیمانده­ها به عنوان یک خطر بالقوه برای زنبورها

 

فلوروماید، کنه ساید و وپروزیت

8/7 متوسط

بی کربنات پتاسیم  (قارچکش)

 

 

ü

کالیبان

نامشخص

پاراکوآت (علف کش)

نکته: ممکن است روی لاروها موثر باشد

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

گراماکسون

تقریباً بی خطر

پرمترین (حشره کش پیرتروئیدی)

ü 5/0 تا دو روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی، بیش از 5 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

آمبوش

 

024/0 بالا

پروپارژیت (کنه کش)

نکته: مخلوط با حشره کش ها خطرش را برای زنبور عسل بیشتر می کند

 

 

ü

اومایت

15 کم

پروپیکونازول  (قارچکش)

نکته: در مخلوط با لامبدا سی هالوترین سمیت آن بیشتر می شود

 

 

ü

تیلت، هارپور، اینوور

25 کم

پریمیکارب (حشره کش کارباماته)

نکته: احتمال تاثیر

 

ü کمتر از 2 روز: باقیمانده سمی

 

پریمور

کم

پیراکلواستروبین  (قارچکش)

 

 

ü

پروپاکسور

100 بسیار کم

پیرترین (حشره کش طبیعی)

ü کمتر از 2 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

 

اگروترین، پیرتروم، آف کلیر

بالا

پیری پروکسی فن (تنظیم کننده رشد حشرات)

نکته: از پاشیدن مستقیم به زنبور عسل پرهیز شود

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

آدمیرال

100 بسیار کم

پیریدابن (حشره کش/ کنه کش)

ü کمتر از 2 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

 

سان مایت

024/0 بالا

پیری متانیل

 

 

 

میلیس

100 بسیار کم

پی متروزین (حشره کش و ضد تغذیه)

نکته: احتمال تاثیر

 

ü کمتر از 2 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

چس

کم

تبوفنوزاید (تنظیم کننده رشد حشرات)

 

 

ü

میمیک

234 بسیار کم

تبوکونازول (قارچکش)

 

 

ü

نیاز به بررسی بیشتر

فولیکور، تبوکور، تایدتبو، راکسیل، آرتمیس

بیش از 200 بسیار کم

تتراکونازول  (قارچکش)

 

 

ü

نیاز به بررسی بیشتر

دومارک، لوسپل، امیننت

کم

تری فلوکسی استروبین

 

 

 

فلینت

بیش از 200 بسیار کم

تریفلومیزول (قارچکش)

نکته: می تواند تاثیر سموم نئونیکوتینونیدها را افزایش دهد

 

 

ü

تریفمن

160 بسیار کم

Trichoderma harzianum

 

 

 

تریکودرمین B، تریانوم پی

بسیار کم

تیابندازول

 

 

 

تکتو

بیش از 200 بسیار کم

تیاکلوپراید (حشره کش نئونیکوتونیدی)

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

بیسکایا، پروتئوس

32/17 کم

تیامتوکسام حشره کش نئونیکوتونیدی)

نکته: باقیمانده روی شهد و گرده بالقوه سمی برای لاروها

ü14 – 7 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

آکتارا، کروزر، مموری، راپید تی اس، اکتیوا، اگریفلکس، فوریا تیاترین

0005/0 بالا

 

 

تیودیکارب (حشره کش کارباماته)

 

ü کمتر از 2 روز دارای باقیمانده سمی

 

لاروین، کاروین، سیس فایر

متوسط

تیوفانات متیل  (قارچکش)

 

 

ü

توپسین ام، رکش دو، ویستا، همای کت

100 بسیار کم

دایمتوآت (حشره کش فسفره الی)

ü تا 3 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

5/3 – 1روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

روگور، روکسیون

بالا

دلتامترین (حشره کش پیرتروئیدی)

ü کمتر از چهار ساعت باقیمانده سمی

 

 

دسیس، کیمیا دلتا-دلتارال، دسیس 100، دلروس و گیتادلتامترین

0015/0 بالا

دودین (قارچکش)

 

 

ü

ملپرس

1/12 کم

دیازینون (حشره کش فسفره الی)

ü دو روز باقیمانده سمی طولانی مدت

 

 

دیازینون (در حال تعلیق)

2/0 بالا

دیفنوکونازول (قارچکش)

نکته: تاثیر بر یادگیری زنبور

 

 

ü

نیاز به بررسی بیشتر

دیویدند، سیدلی تاپ، داگونیس

100 بسیار کم

دیفلوبنزورون (تنظیم کننده رشد در حشرات)

نکته: تاثیر بر رشد لاروها (در شرایط آزمایشگاهی)

 

 

ü

نیاز به بررسی بیشتر

دیمیلین

کم

دینوتفوران (حشره کش نئونیکوتونید)

نکته: به صورت آزمایشگاهی تاثیر بقایای سمی روی زنبور عسل

ü 39 ساعت باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

استارکل

بالا

روغن پنبه دانه و میخک (قارچکش و کنه کش و حشره کش)

 

 

ü

پست اوت

نامشخص

ساپرمترین (حشره کش پیرتروئیدی)

ü بیش از 3/28 گرم در هکتار بیش از 3 روز دارای باقیمانده طولانی مدت، کمتر از دو ساعت دارای باقیمانده سمی

 

 

ریپکورد

بالا

سولفات مس+آهک (قارچ کش/باکتری کش غیر الی)

؟

 

 

مخلوط بردو

بسیار کم

سولفور

نکته: 5/1 روز دارای ریسک

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

گل گوگرد، اس یونی فلو و کومولوس، سولفولاک، تیووت جت، سولفولاک، تیووت جت، گوگرد سمیران – سولفیکس، پارومی دی

بیش از 100 بسیار کم

سیموکسانیل (قارچ کش)

 

 

ü

اکویشن پرو و زرین پرو

25 کم

سیرومازین (تنظیم کننده رشد در حشرات)

 

ü بیش از دو ساعت دارای باقیمانده سمی

 

سیروگارد

کم

فلوبن دیامید (حشره کش)

نکته: احتمال تاثیر روی لارو زنبور عسل

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

تاکومی

بیش از 200 بسیار کم

فلوپیرادیفوران

 

 

 

سیوانتو

7/15 کم

فلوتریافول (قارچ کش)

 

 

ü

ایمپکت

5 متوسط

فلودیوکسونیل (قارچکش)

 

 

ü

سلست

25 کم

فلونیکامید (حشره کش)

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

تپکی

بیش از 100 بسیار کم

فن پروپاترین (حشره کش و کنه کش پیرتروئیدی)

ü یک روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

دانیتول

05/0 بالا

فن پیروکسی میت (کنه کش)

 

 

ü

ارتوس

5/118 بسیار کم

فوستیل آلومینیوم (قارچکش، تقویت گیاه)

 

 

 

الیت، فیتوکیور و رودر

100 بسیار کم

فیپرونیل (حشره کش)

ü کمتر از 8 ساعت دارای باقیمانده طولانی مدت سمی،

تا 28 – 7 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

ریجنت، آجندا، لتکل، چیلوکیل، سولیتر، ویگور پی اس

بالا

کائولن

 

 

ü

سپیدان

نامشخص

کاپتان (قارچکش)

نکته: تاثیر روی زنبور عسل در شرایط آزمایشگاهی

 

 

ü نیاز به بررسی

کاپتان

10 متوسط

کارباریل

نکته: سمی در صورت استفاده روی گیاهان گلدار و برای تنک گل ها

ü 14-2 روز باقیمانده سمی طولانی مدت

 

 

سوین (ممنوع شده)

1/1 بالا

کروزکسیم متیل

(قارچکش)

 

 

ü

استروبی

25 کم

کلرپریفوس (حشره کش فسفره آلی)

نکته: آلوده کننده موم زنبور عسل

ü 6-4 روز دارای باقیمانده طولانی مدت

 

 

دورسبان

01/0 بالا

کلرتالونیل (قارچکش کلرونیتریل)

نکته: آلوده کننده موم زنبور عسل

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

داکونیل

29/181 بسیار کم

کلرفناپیر (کنه کش/حشره کش)

 

ü کمتر از 4 ساعت دارای باقیمانده سمی، تاثیر روی زنبوران کارگر مزرعه

بیش از 2 روز

 

کانکور

بالا

کلوتیاندین (حشره کش سیستمیک نئونیکوتونید)

نکته: گرد حاصل از کشت بذور پوشش داده شده با این سم می تواند آلودگی ایجاد کند

ü بیش از 5 روز باقیمانده سمی طولانی مدت

 

 

کلودی

00368/0 بالا

کلوفنتزین (کنه کش)

 

 

ü

آپولو

200 بسیار کم

لامبدا سیهالوترین (حشره کش پیرتروئیدی)

نکته: زمانی که با پروپیکونازول مخلوط شود بریا زنبور عسل سمی تر می شود

ü بیش از یک روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی،

بیش از 7 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی (کپسوله)

 

 

کاراته زئون، ژوپیتر سی اس، هف لامبدا، جایام پلاس

038/0 بالا

مالاتیون (حشره کش فسفره الی)

ü به صورت ulv، بیشتر یا مساوی 567 گرم در هکتار: 5/5 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی،

مالاتیون پودر وتابل، دو روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی، مالاتیون مایع امولسیون شونده: 6-2 ساعت دارای باقیمانده سمی

 

 

مالاتیون

2/0 بالا

ماندی پروپامید         (قارچ کش)

 

 

ü

کاربال استار

بیش از 200 بسیار کم

مانکوزب (قارچکش)

 

 

ü

دیتان ام 45

9/178 بسیار کم

متالاکسیل (قارچکش)

 

 

ü

ریدومیل، رزاکسیل-داونی جی، آر متیل آر

100 بسیار کم

متالاکسیل- مانکوزب (قارچکش)

 

 

ü

رزالاکسیل - داونی جی

100و 9/178 بسیارکم

متالدهید (طعمه: حلزون کش)

 

 

ü

متالان جی، لوماکیدین

نامشخص

متوکسی فنوزاید (تنظیم کننده رشد در حشرات)

 

 

ü

پرودی

100 بسیار کم

متیداتیون (حشره کش فسفره الی)

ü 3-1 روز دارای باقیمانده طولانی مدت سمی

 

 

سوپراسید (ممنوع شده)

236/0  بالا

مفنوکسام (قارچکش)

 

 

ü

یونیفرم

نامشخص

هگزی تیازوکس (تنظیم کننده رشد، کنه کش)

 

 

ü نیاز به بررسی بیشتر

نیسورون

200 بسیار کم

 

توجه:

  1. 1.      وجود اعداد مختلف برای دوزهای ایجاد کننده باقیمانده سمی به واسطه وجود فرمولاسیون های مختلف بوده و همچنین منابع مختلفی که بررسی کننده اعداد فوق هستند
  2. 2.      تاثیر روی سایر گرده افشان ها نیز باید مد نظر قرار گیرد.

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۳:۰۵
امین زمانی پور

آسپرژیلوزیس در طیور

( Aspergillosis )

عامل :

گونه های مختلف خانواده آسپرژیلوس که معروفترین آنها Aspergillos fumigatus است.

تاکنون صدها گونه از جنس آسپرژیلوس (Aspergillus) شناسایی شده اند که بیشتر آنها جزو ساپروفیت های محیطی هستند. آسپرژیلوس فومیگاتوس(Aspergillus fumigatus) عامل ۹۰ تا ۹۵ درصد از موارد ابتلا به آسپرژیلوزیس(Aspergillosis) در حیوانات است. سایر گونه های بیماری زای آسپرژیلوس در حیوانات و انسان شامل آسپرژیلوس نایجر(Aspergillus niger)، آسپرژیلوس فلاووس (Aspergillus flavus)، آسپرژیلوس ترئوس(Aspergillus terreus) و احتمالا آسپرژیلوس نیدولانس(Aspergillus nidulans) هستند. آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس(Aspergillus parasiticus) می توانند مایکوتوکسین هایی به نام آفلاتوکسین و سیکلو پیازونیک اسید تولید کنند و عامل ایجاد آفلاتوکسیکوزیس(Aflatoxicosis ) در حیوانات هستند. بیشتر گونه های آسپرژیلوس در شاخه قارچ های ناقص طبقه بندی شده اند. با این حال مرحله تولید مثل جنسی در تعداد اندکی از گونه ها نظیر آسپرژیلوس نیدولانس گزارش شده است که با تولید آسک و آسکوسپور مشخص می شود. گونه های آسپرژیلوس به طور سریع رشد و ریسه هایی با دیواره عرضی تولید می کنند. رنگ پرگنه برحسب گونه از سبز مایل به آبی تا زرد و حتی سیاه متغیر است. این رنگ ناشی از تولید کونیدیوم های پیگمانته است. در زیر میکروسکوپ، زنجیره هایی از کونیدیوم های بیضی تا کروی شکل کوچک با قطر حدود ۳ میکرومتر از فیالیدهای مستقر روی وزیکول (انتهای متورم کونیدیوفور) تولید و دیده می شوند. گونه های آسپرژیلوس عامل ایجاد گستره وسیعی از بیماری ها، مواردی از مایکوتوکسیکوز(Mycotoxicosis) و عوارض الرژیک هستند.

سایر گونه هایی که ممکن است آلودگی ایجاد کنند عبارتند از :

- آسپرژیلوس آمستلودامی ( Aspergillus Amestelodami )

- آسپرژیلوس گلوکوس ( Aspergillus glaucus )

- آسپرژیلوس نیدولاندس ( Aspergillus nidulands )

- آسپرژیلوس تروس ( Aspergillus terrus )

 زیستگاه طبیعی

گونه های آسپرژیلوس اصطلاحا همه جایی(Ubiquitous) هستند و به طور معمول در سراسر جهان از خاک، هوا و گیاهان جداسازی می شوند. این گروه از قارچ ها جزو شایع ترین آلوده کننده های آزمایشگاهی اند. برخی از گونه های آسپرژیلوس حتی از آب مقطر استریل نیز جداسازی شده اند و به همین دلیل اصطلاحا به آنها جن بطری(Bottle imp) گفته می شود.

بیماریهای ناشی از آسپرژیلوس فومیگاتوس در حیوانات :

 اسب

- عفونت های چشمی (درگیری قرنیه)

- عفونت جیب حلقی (Guttural pouch mycosis)

- گرانولومای بینی (Nasal granulomas )

- عفونت های گوارشی در کره اسبها

سگ

- اوتیت خارجی (Otitis externa)

- رینیت مزمن

- عفونت منتشر شده با ترومبوز عروقی (در برخی موارد)

گاو

- سقط جنین قارچی

- پنومونی قارچی

- ورم پستان (ایجاد آبسه و گرانولوم در غدد پستانی)

- عفونت گوارشی در گوساله ها

پرندگان (پرندگان اهلی، پرندگان وحشی، پرندگان آبزی، پنگوئن و غیره)

- پنومونی جوجه ها (Brooiler pneumonia)

- پنومونی و عفونت های حاد و مزمن کیسه های هوایی

- عفونت منتشر شده (ایجاد ندول های زردرنگ در اندام های بدن)

سایر حیوانات

- پنومونی قارچی

- عفونت های سطحی پوست

- عفونت های چشمی (درگیری قرنیه)

- مایکوتوکسیکوزیس (آفلاتوکسین ها، مایکوتوکسین های رعشه آورو غیره)

بیماری زایی و نشانه های بالینی

گونه های آسپرژیلوس بویژه گونه فومیگاتوس بیماری های زیادی شامل عفونت های دستگاه تنفس، دستگاه گوارش، چشم، مغز و عفونت های سیستمیک و جلدی در حیوانات و انسان تولید می کنند. آسپرژیلوس فومیگاتوس ترکیبات گوناگونی نظیر انواع همولیزین(Haemolysins)، آنزیمهای پروتئولیتیک و سایر ترکیبات سمی تولید میکند که نقش دقیق آنها در پاتوژنز آسپرژیلوزیس نامشخص است. بیماری عموما از راه استنشاق یا بلعیدن کونیدیوم های هوابرد (Airborne conidia)قارچ آغاز می شود. شایع ترین فرم بیماری در حیوانات و انسان، عفونت دستگاه تنفس است که در پرندگان، پنومونی قارچی(Mycotic pneumonia or pneumomycosis ) نامیده میشود. در طول زمانی که ریه عفونی است، ترشحات چرکی در برونشیولها انباشته می شوند و عفونت از راه تهاجم و ورود قارچ به عروق خونی در سرتاسر بدن گسترش می یابد. عفونت ریوی در پرندگان گوناگون نظیر ماکیان، بوقلمون، اردک، غاز، کبوتر، کلاغ، بلدرچین، فلامینگو، پنگوئن، شترمرغ، قناری و تعدادی از پرندگان وحشی گزارش شده است. این پنومونی در جوجه های ۱ تا ۳ روزه بیشتر دیده می شود و جوجه های ۳ تا ۴ هفته ای معمولا به صورت اپیدمی (همه گیر) به بیماری مبتلا می شوند. عفونت از راه آلودگی سطحی تخم مرغها به کونیدیوم های آسپرژیلوس در داخل ستر یا هچری پخش میگردد. در این شرایط، قارچ در طی انکوباسیون به داخل تخم مرغ نفوذ می کند و پس از استقرار روی پرده های جنینی، زرده را به رنگ سبز تغییر می دهد و جنین را نابود میکند. در صورت جابه جایی تخم مرغ های آلوده و شکستن آنها در داخل هچری، عفونت انتقال و گسترش می یابد. در صورتی که جنین آلوده نمیرد و به جوجه تبدیل شود، جوجه آلوده عفونت را به جوجه های پیرامون خود منتقل خواهد کرد. تنفس سریع با دهان باز، ترشحات چشم و بینی، خواب آلودگی، افسردگی، بی اشتهایی، اختلال در بلعیدن غذا، سیانوزه شدن نوک و در مراحل پایانی، تب، لاغری، توقف رشد و اسهال از نشانه های اصلی بالینی در پرندگان مبتلا به بیماری هستند. معمولا پرندگان مسن بویژه بوقلمونها به فرم مزمن بیماری دچار می شوند، و علایمی نظیر بی اشتهایی، اشکال در تنفس، کاهش تخم گذاری و اسهال مشاهده میشود. از مشخصات اصلی فرم تنفسی آسپرژیلوزیس در پرندگان، ایجاد گرانولوم های آسپرژیلوسی به صورت ندول های خاکستری مایل به زرد (Yellowish-gray nodules) در بسیاری از ارگانها بویژه در ریه ها و کیسه های هوا است. در صورتی که قارچ به فضاهای خالی بدن نظیر کیسه های هوا در پرندگان راه یابد، سرهای زایشی تغییر شکل یافته نیز تولید خواهد شد .

آسپرژیلوس فومیگاتوس علاوه بر پنومونی جوجه ها، بیماری های فراوان دیگر را نیز در حیوانات ایجاد میکند . مهمترین فرم آسپرژیلوزیس در انسان همانند حیوانات، فرم ریوی است که به اشکال مختلف نظیر آسپرژیلوز ریوی آلرژیک (Allergic bronchopulmonary aspergillosis) ، آسپرژیلوما(Aspergilloma )، آسپرژیلوز نکروز دهندۂ مزمن (Chronic necroziting aspergillosis) و آسپرژیلوز مهاجم(Invasive aspergillosis) دیده می شود. افراد مبتلا به نقایص سیستم ایمنی و آنهایی که برای مدت های طولانی از آنتی بیوتیک های گوناگون استفاده می کنند، بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هستند. عفونت های مهاجم از کانون اولیة ریوی به پوست، سینوس های بینی، گوش خارجی، برونشها، چشم، استخوان ها و پرده های مغز گسترش می یابند. در انسان نیز همانند حیوانات بیماری در پی استنشاق کونیدیوم های هوابرد قارچ ایجاد می شود.

جوجه بوقلمونها و جوجه ماکیانهایی که کمتر از 3 هفته سن دارند خیلی بیشتر از بالغها به این بیماری مبتلا می شوند . متداولترین عامل آسپرژیلوزیس ، آسپرژیلوس فومیگاتوس می باشد ولی چندین گونه و جنس دیگر از قارچها عامل بعضی از همه گیریها بوده اند . بیماری از طریق آب وغذا وهوای آلوده منتقل می گردد.

عمده ترین راه های انتشار بیماری عبارتند از :

- استنشاق هاگ های آسپرژیلوس محیط سالن مرغداری آلوده

- ورود هاگهای آسپرژیلوس به داخل ملتحمه

- هچر آلوده جوجه های تازه متولد شده را به خوبی آلوده میسازد.

- جعبه های تحویل جوجه های یک روزه در صورت آلودگی از عوامل انتشار بیماری محصوب میشود.

نشانه های بالینی در طیور:

1 – تنگی نفس ، تنفس با دهان باز ، سیانوز و تنفس سریع همواره مشاهده می شود . معمولاً صدای رال در این بیماری تنفسی وجود ندارد . نشانه های دیگر شامل اسهال ، بی اشتهایی ، خواب آلودگی ، لاغری پیشرونده و افزایش تشنگی می باشد .

2 – میزان ابتلا متغیر است . مرگ و میر در پرندگانی که به شکل بالینی مبتلا هستند زیاد است . اغلب پرندگان مبتلا ، در هنگاهی که در دست گرفته می شوند یا بلافاصله بعد از آن ، بویژه وقتی که از پاهایشان گرفته شوند ، می میرند . در گله های مبتلا در طی بارگیری و حمل و نقل و بعد از تلقیح مصنوعی ، مرگ و میر افزایش می یابد .

3 – نشانه های اختلال سیستم عصبی مرکزی ممکن است در ، درصد کمی از پرندگانی که عفونت به مغز آنها انتشار یافته است دیده شود . نشانه ها اغلب شامل عدم تعادل ، افتادن ، عقب عقب رفتن ، برگشتگی سر به عقب ، فلجی و غیره می باشد .

4 – چنانچه عفونت چشمی وجود داشته باشد ممکن است یک کدورت سفید خاکستری در یک یا هر دو چشم تشکیل شود . هنگامی که بافت ملتحمه مبتلا می گردد خروج ترشحات از چشم دیده می شود و ممکن است زخم قرنیه نیز وجود داشته باشد . یک توده حجیم از ترشحات ، به طور مشخص در گوشه میانی چشم زیر پلک سوم تجمع می یابد .

نشانه های کالبد گشایی در طیور:

1 – ممکن است روی جراحات کیسه های هوایی یا در برنش اصلی ریه رشد رشته های قارچی همراه با هاگدار شدن آنها به صورت ماده کرکی خاکستری ، آبی ، سبز یا سیاه ( قارچ هاگزا) دیده شود .

2 – معمولاً ندولها یا پلاکهای زرد یا خاکستری در ریه ها ، کیسه های هوایی یا نای ( معمولاً در محل دو شاخه شدن نای ) وجود دارند .

تشخیص آزمایشگاهی نمونه های بالینی

نمونه برحسب مورد از ندول های گرانولوماتوز، شیر، ضایعات جنین (پلاکهای خاکستری رنگ جلدی یا محتوای معده جنین)، کوتیلودونهای جفت، چشم (تراشه های قرنیه و پلاک های زرد رنگ چشمی)، پوست (تراشه های جلدی) و گرانولوم بینی (بیوپسی) تهیه می شود. از آنجا که اکثر گونه های آسپرژیلوس به عنوان ساپروفیتهای فرصت طلب در طبیعت پراکنده اند، تایید حضور بیماری در حیوانات و انسان با نشان دادن قارچ در بافت های درگیر امکان پذیر خواهد بود. برای بررسی آسیب شناسی بهتر است نمونه بافتی تهیه شود. برای مثال، در گرانولوم بینی، جداسازی آسپرژیلوس فومیگاتوس از کشت ترشحات بینی چندان مهم نیست و نتیجه به سختی تفسیر می شود، در حالی که دیدن ریسه های تقسیم شونده با انتهای دو شاخه (Dichotomus hyphae )در مقاطع بافتی تهیه شده از نمونه بیوپسی بسیار مهم است.

بررسی میکروسکوپی مستقیم

تراشه های جلدی و سایر نمونه ها را میتوان پس از شفاف کردن با پتاس ۱۰ درصد در زیر میکروسکوپ بررسی کرد. بررسی مقاطع آسیب شناسی نیز مفید است. این مقاطع را می توان به روشهای پریودیک اسید شیف (Periodic acid schiff) یا گوموری متنامین سیلور(Gomori methenamine silver) رنگ آمیزی و از نظر وجود ریسه های تقسیم شونده با انشعابات دو شاخه انتهایی بررسی کرد .

اگر نمونه با KOH 10 درصد آزمایش مستقیم شود عوامل قارچی ساپروفیت به راحتی قابل مشاهده هستند که ممکن است با قارچ های ساپروفیت در طبیعت اشتباه بگیریم لذا یکی از بهترین روش های تهیه از پارانشیم ریه است که مشاهده رشته های

میسیلیوم دوشاخه یا Dictomos می باشد که حمله قارچ آسپرژیلوس به ریه و ایجاد بیماری آسپرژیلوزیس را اثبات می کند.

جداسازی و شناسایی

برای جداسازی گونه های آسپرژیلوس میتوان از محیط کشت سابورو دکستروز آگار واجد یافاقد کلرامفنیکل (0.05گرم در لیتر) استفاده کرد. آسپرژیلوسها غالبأ نسبت به سیکلوهگزامید حساس اند. بخش کوچکی از نمونه (تراشه های جلدی، بافت، ...) را به داخل محیط کشت تلقیح می کنند و کشت ها را از جهت وجود داشتن آسپرژیلوس فومیگاتوس و سایر آسپرژیلوسهای عامل عفونت های حیوانی، به مدت ۵ روز در شرایط هوازی و در دو دمای ۲۵ و ۳۷ درجه سانتیگراد نگهداری میکنند. پرگنه های آسپرژیلوس معمولا طی ۲ تا ۳ روز در سطح محیط کشت ظاهر می شوند. گونه فومیگاتوس تا دمای ۴۵ درجه سانتیگراد نیز رشد می کند. گونه های آسپرژیلوس با ویژگی هایی نظیر ظاهر پرگنه، منظره میکروسکوپی و آزمون های سرم شناسی شناسایی می شوند.

به طور کلی، در شناسایی گونه های آسپرژیلوس ویژگی هایی نظیر رنگ پرگنه، اندازه و حالت دیواری کونیدیوفور، شکل و اندازه وزیکول، بودن یا نبودن متولا، وضعیت فیالیدها، اندازه، شکل و ظاهر کونیدیوم ها و طول زنجیرۂ کونیدیوم به همراه شکل سلول پایه مهم هستند. در آزمون های سرم شناسی، کیت های تجاری ایمونودیفیوژن (Commercial immunodiffusion kits) در دسترس هستند و نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند.

کنترل و پیشگیری

با ضدعفونی کردن پی در پی جایگاه های نگهداری دام و نگهداری علوفه در شرایط مناسب برای جلوگیری از کپک زدن آنها، غلظت کونیدیوم های هوابرد آسپرژیلوس کاهش می یابد. اصولا کنترل و پیشگیری درباره عفونت پنومونی جوجه ها است. در این باره، استفاده از گاز فرمالین (فرمالین + پرمنگنات) و محلول سولفات مس ۵ در هزار برای ضدعفونی کردن جایگاه در کارخانجات جوجه کشی پیشنهاد می شود. همچنین، از اسپری اینوکونازول(Inoconazole) به میزان 1.5 گرم به ازای هر مترمربع آشیانه نیز می توان استفاده کرد که در این حالت تلفات به میزان زیادی کاهش می یابد. افزودن ترکیبی به نام هامایسین (Hamycin) به آب آشامیدنی پرندگان برای کنترل و پیشگیری آسپرژیلوزیس موفقیت آمیز بوده است. برای پیشگیری از آسپرژیلوزیس، سوزاندن بستر آلوده، شستشو و ضدعفونی کردن دانخوری و آبخوری ها، جمع آوری منظم و پی در پی تخم مرغ ها، ضدعفونی کردن وسایل حمل و نقل تخم مرغ ، شستشو و ضدعفونی کردن قسمت های مختلف ماشین جوجه کشی پس از هر بار استفاده، اجتناب از خریداری دان کپک زده و نگهداری دان در شرایط مناسب پیشنهاد می شود.

نکات مهم :

1 – باید تخم مرغهای تمیز را جمع آوری نمود و آنها را قبل از خواباندن در دستگاه جوجه کشی ضدعفونی کرد یا دود داد . از تخم مرغهای ترک خورده یا آنهایی که دارای پوسته ای با کیفیت ضعیف هستند برای جوجه کشی استفاده نشود .

2 – جوجه کشی ها و دستگاههای جوجه کشی باید به طور کامل تمیز ، ضدعفونی و گاز داده شوند .

3 – باید تنها از بستر خشک و تمیز و غذاهایی که تازه آسیاب شده و کپک نزده اند استفاده کرد .

4 – باید آبخوریها ، دانخوریها ، وسایل و تجهیزات ، عاری از قارچ باشند .

5 – چنانچه آسپرژیلوز از قبل در گله حضور داشته است ، تمام پرندگان مبتلا بعلاوه غذا و بستر آلوده را معدوم نمایید .

6- اضافه کردن ممانعت کننده های رشد قارچ در غذا مثل jentian sodium propionate باید مد نظر قرار بگیرد.

درمان

درمان پنومونی جوجه ها، در موارد حاد غیرممکن است و در موارد مزمن نیز غالبا با شکست روبه رو می شود. در صورتی که سن جوجه ها کمتر از یک هفته و شدت آلودگی زیاد باشد، تمام گله و گروه جوجه ها باید نابود شوند. اما در صورتی که شدت آلودگی کم باشد، جداسازی جوجه های آلوده، برداشتن بستر و ضدعفونی کردن سالن با محلول سولفات مس ۱ درصد یا بخار فرمالین و درمان گله با داروهای ضد قارچی نظیر نیستاتین(Nistatin )، آمفوتریسین B و تریکومایسین پیشنهاد میشود. افزودن مایکواستاتین (نیستاتین) و املاح سدیم و کلسیم پروپیونات و ویوله دوژانسین به غذا و سولفات مس یک در دو هزار به آب آشامیدنی پرندگان، از رشد قارچ ها به طور مؤثری جلوگیری خواهد کرد. در مورد پرندگان خیلی گرانبها مثل پرندگان زینتی ، پنگوئن ها ، شاهینها ، کبوتران پیام بر و ... که از نیستاتین یا آمفوتریسین B یا سایر عوامل ضدقارچ می توان استفاده کرد . کتو کینازول و داروهای وابسته برای درمان پرندگان به طور انفرادی موثر بوده اند ولی برای گله های تجاری بیش از حد گران می باشند .

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۱۰
امین زمانی پور

آریزنوزیس در طیور

( Avian arizonosis )

این بیماری مخصوص بوقلمون بوده ولی به ندرت گزارشاتی در ماکیان در سنین کمتر از یک ماهگی نیز موجود است .

عامل :

باکتری آریزونا هینشاوی ( Arizona hinshawii ) که تغییر نام پیدا کرده و به نام سالمونلا آریزونا ( Salmonella Arizonae ) شناخته میشود.

لاکتوز را تخمیر کرده ولی برای تخمیر مدت 10-7 روز احتیاج دارد، ژلاتین را نیز پس از 10-7 روزذوب نموده ولی دلسیتول راتخمیر نمی نماید .علاوه بر باکتری مولد بیماری عوامل مستعد کننده ای مثل سرما، باران، تغییرات درجه حرارت محیطی، تراکم و غذای نامناسب در ایجاد بیماری موثرند .

انتقال :

مادران آلوده بمدت زیاد توسط مدفوع عامل بیماری را در محیط پخش نموده و باعث آلوده شدن وسائل می گردند و از طریق پوسته تخمهای این مادران نیز آلوده بوده که درنتیجه ورود باکتری بداخل تخم باعث آلوده شدن جنین می گردد . گزارشاتی نیز دال بر آلوده شدن تخمدان و درنتیجه آلودگی داخل تخمها نیز موجود می باشد .پرندگان وحشی، موش و مارمولک نیز در انتقال بیماری نقش موثری دارند .

علائم کلینیکی :

علائم بیماری اختصاصی نبوده و شبیه پولوروم و پاراتیفوئید می باشد که عبارتند از اسهال، فلجی پا، لرزش، پیچش گردن در اثر موضعی شدن آریزونا در مغز و مخرج آلوده به مدفوع، نشستن روی زانوها و جمع شدن دور یکدیگر است .گاهی چشمها تیره شده و منجر به کوری می شود .میزان تلفات بین 10 تا 15 در صد می رسد .

علائم کالبدگشایی :

علائم سپتی سمی عمومی در روی لاشه مشاهده می شود .رنگ کبد متمایل به زرد و لکه لکه می باشد .تورم پرده صفاق و عدم جذب زرده از علائم بیماری است .

تشخیص :

بعلت اینکه علائم بیماری اختصاصی نیست تشخیص قطعی با کشت میکروبی از خون قلب و اندامهای مختلف و جدا کردن و مشخص کردن عامل بیماری است .

پیشگیری و کنترل :

رعایت شدید اصول بهداشت در گله، ضد عفونی تخم مرغهای جوجه کشی با بخار فرمل بلافاصله پس از جمع کردن از سالن به پیشگیری و کنترل بیماری کمک موثری می نماید .

درمان :

درمان بیماری معمولاً مشکل بوده ولی می توان با انجام تست آنتی بیوگرام از آنتی بیوتیک های مناسب استفاده کرد.

نیتروفوران ها بهطور موفق جهت درمان استفاده شده است. فورازولیدون به نسبت 200-100 گرم در هر تن غذا بمدت 10-7 روز و یا بمیزان 100 گرم در هر تن غذا جهت پیشگیری بطور دائم استفاده نمود .

البته مصرف نیتروفوران ها ازسوی اتحادیه اروپا در طیوری که مصرف خوراکی دارند منع شده است.

از سولفامرازین نیز جهت درمان می توان استفاده کرد .

در بعضی کشور ها تزریق استرپتومایسین ، اسپکتینومایسین و جنتامایسین در هچری ها انجام میشود.

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۰۸
امین زمانی پور

آسکاریدیا گالی در طیور

( Ascaridia galli )

عامل :

نماتود آسکاریدیا گالی Ascaridia galli

طویل ترین نماتود طیور است.

در روده باریک طیور و پرندگان وحشی زندگی میکند.

اندازه آن 7 تا 10 سانتی متر در نر و در ماده 10 تا 12 سانتی متر است.

میزبانان ماکیان ، بوقلمون ، بلدرچین ،‌ کبوتر و مرغ شاخدار می باشند .

سیر تکاملی :

مستقیم است و تخم حاوی نوزاد مرحله دوم عفونت زاست. تخم در مدفوع دفع شده و معمولا تخم ها که حاوی لارو مرحله دو هستند توسط میزبان اصلی (پرنده) دریافت شده و در روده کرم بالغ تشکیل می شود.

گاهی اوقات تخم ها در مدفوع توسط کرم های خاکی بلعیده شده و پرنده با خوردن کرم خاکی آلوده میشود.

در روده ها مدتی لارو مرحله 3 تشکیل شده و لارو مرحله 4 و 5 زندگی خود را در ارتباط با دیواره روده ها می گذرانند و سپس کرم بالغ ایجاد می شود.

بیماری زایی :

چندان بیماری زا نیست و طیور بعد از 3 ماهگی در برابر آلودگی مقاومت زیادی دارند.

علائم :

اسهال ، کم خونی ، انسداد روده ، کاهش وزن

تشخیص :

مشاهده تخم کرم در مدفوع و کرم بالغ در کالبدگشایی.

درمان:

لوامیزول

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۰۵
امین زمانی پور

آفلاتوکسیکوزیس در سگ و گربه

( Aflatoxicosis )

تاریخچه :

طی سالهای 1950 در جنوب شرقی آمریکا نو عی بیماری به نام هپاتیت xدر سگها اتفاق افتاد که با مصرف غذا های کپک زده سگها همزمان بود. در سال 1960 در انگلستان دلایلی به دست آمد که همان ما یکو تو کسین عامل مرگ ومیر زیاد بو قلمون ها در اثر مسمو میت کبدی شده است. (بیماری x بوقلمون).کنجاله بادام زمینی که از برزیل به انگلستان صادر شده بود به میزان زیادی به قارچ های Aspergillus.parasiticus . aspergillus flavus که تولید آفلاتوکسین می کنند آلوده بود.داستان آفلاتو کسین از نظر تاریخی مهم است. آفلاتو کسیکوزیس بخاطر ایجاد مشکلات ناشی از مایکو توکسین ها در زنجیره غذایی و سهولت انتشار گسترده آنها ،توجه عموم را به خود جلب نمو ده اند.

آفلاتوکسین ها :

آفلاتوکسین ها شایع ترین و زهرآگین ترین مایکوتوکسین است این زهرا به توسط قارچ هایی از نوع :

 penicellium

 Pubelrulum aspergillus

parasiticus

aspergillus flavus

تولید می شود .

گونه های مختلفی از پنی سیلیوم، رایزوپوس، موکور، و استرپتومایسس. این قارچها قادرند در دانه هایی نظیر ذرت، تخم پنبه، و بادام زمینی در تمامی مراحل از رشد تا دروی محصول استقرار و تکثیر یابند و سم تولید کنند.

قارچ asperqillus flavus به آسانی در اثر حرارت و مواد شیمیایی از بین می رود ولی سموم به وجود آمده از آن تحت ثاتیر گرما قرار نمی گیرد و در اثر گرما تغییر در آن ها حاصل نمی شود . البته بیشتر فعالیت شان بعد از قرار گرفتن در معرض گرمای خشک 250 درجه سانتی گراد و گرمای مطلوب 120 درجه باز می گردد ولی ممکن است در برابر نور خورشید از بین بروند . عمده ترین شکل طبیعی آفلاتوکسین ها G2و G1وB2,B1 است این مایکوتکسین ها را براساس موقعیت شان و رنگ فلئوسانت در لایه نازک کروماتوگرام وقتی در زیر نور ماوراء بنفش قرار می گیرند نامگذاری می کنند که آفلاتوکسین های B1,B2 آبی و آفلاتوکسین های G2و G1 یک رنگ فلئورسانت سبز تولید می کنند . سموم دارای وزن مولکولی کمی هستند (,B2=312 B1=348 ) و در شرایط طبیعی غیر آنتی ژنیک هستند .

در بین این 4 نوع آفلاتوکسین معمولا نوع B1 قسمت عمده این سم را در غذا تشکیل می دهد و از سایر انواع سمی تر و سرطانزاتر است .

آفلاتوکسین های M1 . M2 متابولیت های هیدراته B2,B1 هستند که در شیر حیوانات شیرده از قبیل گاوشیری یافت شده است .

گرد بادام زمینی ، ذرت مایلو ، جو ، گندم ، پنبه دانه ، سویا ، پودر ماهی ، سور گوم و سایر غلات و دانه های روغنی و غذاهای حاوی این اقلام در تمامی مراحل از رشد تا دروی محصول اگر با قارچ آلوده شوند بزودی افلاتوکسین در آنها ایجاد می شود که به وسیله آسیاب کردن نیز از بین نمی رود و می تواند به تولید سم ادامه دهد . در سویا و سایر دانه های کوچک آفلاتوکسین ها عمدتا در طی ذخیره سازی تولید می شوند . در سویا فقط مقدار کمی از افلاتوکسین B1 بوسیله دو گونه قارچ خانواده آسپرژیلوس ها تولید می شود . محیط گرم و مرطوب زیاد برای تولید این سم در غذا ها مناسب است . این قارچ برای رشد خود نیازی به رطوبت 13 درصد یا بیشتر دارد . در رطوبت 12.5 درصد یا کمتر رشد کم و یا احیانا رشدی صورت نمی گیرد و دما باید حداقل 25 درجه سانتی گراد باشد . بیشتر آلودگی ها در ذرت اتفاق می افتد زیرا رطوبت در این دانه ها معمولا از 13درصد تجاوز می کند . وقتی این قارچ در ذرت رشد می کند معمولا تولید آفلاتوکسین ها B2,B1 می کند . البته خشکسالی و کودهای نامناسب ، تاخیر در برداشت محصول ، آفات نباتی ، تخریب دانه توسط حشرات ، صدمات مکانیکی در طول درو در آلودگی محصول با قارچ و ایجاد توکسین دخالت دارد . شرایط نامناسب انبار غلات و غیر بهداشتی بودن وسایل تهیه و توزیع مواد غذایی ، رشد قارچ و ایجاد توکسین را تشویق می کند .

حیوانات حساس :

خوک ، سگ ، اسب و گوساله بخصوص حیوانات جوانتر بیشتر به اثرات سمی آفلاتوکسین ها حساس هستند . البته در این میان گوسفند مقاومت بیشتری نشان می دهد و خوک حساسترین میباشد.

قزل آلا و طیور نسبت به پستانداران حساسیت زیادی دارند.

شرح بیماری :

تا ثیرات آفلاتوکسین وابسته به دز ، زمان و گونه شان است که بیماری بدو صورت حاد و تحت حاد بروز می کند چون مقاومت اکتسابی در برابر زهرابه تدریجا حاصل می شود . مسمومیت حاد بندرت در حیوانات اهلی به جز سگ رخ می دهد چون مقادیر بالا و غیر متعادل غذای آلوده را در یک زمان حیوان ممکن است بلع کند.

نشانه های مسمومیت فوق حاد و حاد :

خونریزی وصدمه کبدی ، اسهال خونی ، علائم عصبی ، عدم تعادل ، تشنج ، مرگ ناگهانی است .

مسمومیت تحت حاد :

نارسایی کبدی و کاهش عملکرد آن همراه با زردی ، بی اشتهایی ، عدم تعادل ، ناتوانی در امر تولید مثل (مانند سقط جنین ) ، ضعف و لرزش عظلانی ، آهسته شدن حرکات شکمبه ، اغما و مرگ می گردد .

سم به وسیله معده جذب شده و توسط کبد متابولیزه می شود و براساس رنج متابولیت ها در شیر و ادرار ظاهر می شود . آفلاتوکسین ها توسط شبکه اندوپلاسمیک صاف هپاتوسیت ها به واسطه های سمی تبدیل می شوند . اثرات سرطانزایی ، سمی ، تراتوژنیک آفلاتوکسین ها به علت اتصال واسطه های سمی به DNA و RNA سلولی است که با ایجاد وقفه در DNA پلی مراز و ترانس لوکاس ریبوزومی و نهایتا مهار سنتز پروتین باعث بروز آسیب های کبدی و نشانه های درگیری سیستم عصبی مرکز می شود و همچنین از دیگر اعمال آن مداخله در تنفس میتوکندری سلول است .

عموما کبد های مبتلا دارای قوام سفتی هستند و رنگ پریده به نظر می رسند . از نظر میکروسکوپی دژنرسانس چربی و نکروزهپاتوسیتها ، هیپرپلازی صفراوی ، فیبروز و شکل نامناسب هپاتوسیت ها دیده می شود . البته عوارض کبدی متغیر است از التهاب حاد بهمراه نکروز هپاتوسیت ها و باقی ماندن صفرا در مجاری شروع می شود که بدین شکل وقتی فعالیت کبد به طور عمده ای تغییر کند به عوارض دیگری از جمله : اختلال در انعقاد خون ، یرقان ، سیروز منتهی می شود . سطوح سروزی و مخاطی دچار خونریزی شدید می گردند در حضور مقادیر متوسط آفلاتوکسین ، اختلال و تضعیف عملکرد ایمنی نیز ممکن است وقوع یابد .

کم خونی ، رنگ پریدگی ، بالا رفتن سطح آنزیم های وابسته به کبد ( مانند : آلکالن فسفاتاز ، اسپارتات ترانس آمیناز ، گلوتامیک اکسواستیک ترانس آمیناز ، اورنیتین کاربامیل ترانسفراز ، بیلی روبین تام ) و کاهش آلبومین از دیگر عوارض این مسمومیت است که نقص فعالیت کبدی با کلیرنس بروموسولفا لئین اندازه گیری می شود . علاوه بر آسیب های کبدی دزهای بالا امکان تغییرات دژنرسانس در توبول های پروکسیمال کلیه را ایجاد می کنند . تیموس هم می تواند تحت ثاثیر قرار بگیرد و بطوریکه آفلاتوکسین B1 ، آپلازی قسمت قشری تیموس را تحریک می کند و باعث کاهش پاسخ های بین سلولی می شود . در این بین ایمنی همورال حداقل تاثیر را می پذیرد ولی کاهش سطح کمپلمان و فعالیت فاگوسیتوزی در حیواناتی که به طور تجربی با آفلاتوکسین مسموم شده اند گزارش شده است . مطالعات اپیدمیولوژیکی که بر روی سرطان بدخیم کبد در انسان شده نشان می دهد که آفلاتوکسین ها با ویروس هپاتیت B فعالیت سینرژیسم دارند .

بررسی آفلاتوکسیکوزیس در سگ و اثرات و پیامدهای مسمومیت با آن :

بروز آفلاتوکسیکوزیس عمدتا در سگ های زباله خوار مشاهده شده است که بیشتر حساسیتشان به آفلاتوکسین B1 بوده است . آفلاتوکسیکوزیس مزمن در سگ با کاهش وزن ، زردی ، آسیت همراه است . خونریزی های SUBSEROSAL و SUBMUCOSAL در حفره سینه و شکم مشاهده می شود و کبد زرد رنگ است . آفلاتوکسیکوزیس حاد در سگ بوسیله خونریزی ، نکروز هپاتوسلها که در ابتدا مرکز لوبولی است و سپس MASSIVE می شود . افزایش صفرا هم ممکن است مشاهده شود ولی حالت مزمن شایع تر است .

تشخیص :

1 – آزمایش های شیمیایی : ته مانده غذای مصرف شده را تجزیه نموده و مایکوتوکسین را جستجو کرد . برای آزمایش شیمیایی می توانند ته مانده غذا رابه جوجه مرغابی ها (حساس ترین طیور به مایکوتوکسین ) بدهند .

2 –آزمایش های کروماتوگرافی

(THIN LAYER CHROMATOGRAPHY)

که به وسیله ایجاد لکه های فلئورسانت انجام می گیرد که روش hplc یا High-performance liquid chromatography روشی آسانتر و سریعتر از TLC است ولی هزینه انجام آن بالاست . در روش کروماتوگرافی عصاره قارچ را می توان بوسیله تبخیر تغلیظ نمود و سپس توام با مواد مناسب کنترل کننده سموم روی صفحات HR سیلیس ژلاتین که قبلا در حلال کلروفرم : متانول : اسید فرمیک قرار داده اند مشخص نمود (به نسبت 1:2:97) پس از یک یا چند مرتبه عمل آوردن در این حلال صفحات را برای مشاهده لکه های آبی یا سبز با مقادیر RF تقریبی 0.35 تا 0.45 در معرض نور ماوراء بنفش قرار می دهند . سم M یا ماده زائد سم دارای RF کمتری است .

3 – آزمایش حلقه ای نایی در طیور : نای پولت ها به صورت حلقه ای بریده و قاچ قاچ می شود و عصاره آن به منظور پیدا کردن مایکوتوکسین مورد آزمایش قرار می گیرد . این آزمایش بی نهایت حساس است و غلظت پائینی مثل 10 واحد در میلیون را مشخص می کند .

4 –روش RADIO IMMUNOASSAY

5 -روش الیزا یا ENZYME- LINkED IMMUNOSORBENTASSAY

کنترل :

1 – به منظور پیشگیری از استقرار و رشد قارچ ها مواد غذایی با آمونیاک مخلوط می شوند . مقادیر اندک افلاتوکسین ممکن است به صورت ترکیب با (سدیم کلسیم آمینوسیلکات های هیدراته ) خورانیده شوند تا مانع از جذب آفلاتوکسین ها شوند .

2 – تامین ویتامین K در جیره غذایی زیرا معولا بهمراه مسمومیت های قارچی کمبود این ویتامین نیز وجود دارد .

3 – در طول مدت جمع کردن دانه ها ، خرمن کردن آنها و ذخیره سازی دانه ها نکات زیر بایستی مورد توجه قرار گیرد :

آ)ماشین را درست تنظیم کنید تا دانه ها در صورت استفاده از ماشین شکسته نشود توجه داشته باشید که بهترین منبع تولید مایکوتوکسین دانه های شکسته شده است .

ب) بگذارید دانه ها در حد رطوبت تجویز شده قبل از خرمن کردن خشک شوند.

پ) دانه ها را تمیز کنید آشغال و دانه شکسته را از بین ببرید تا امکان رشد قارچ فراهم نگردد.

ت) هر چقدر ممکن است سریعتر دانه ها را خشک و سرد کنید رشد قارچ ASPERGILLUS FLAVUS در پائین تر از 40 درجه فارنهایت (14 درجه سانتیگراد) حادث نمی شود .

ث) جریان هوای کافی بمنظور کنترل درجه حرارت و رطوبت ایجاد نمائید از دانه های مرطوب بایستی اجتناب نمود توجه داشته باشید که دانه کم ولی خیلی مرطوب امکان آلودگیش بیشتر از دانه زیاد اما رطوبت متوسط است .

ج) وسایل ذخیره سازی ، جمع آوری حمل و نقل دانه ها را بخصوص در هوای گرم تمیز کنید .

4 – کارخانجات تهیه دان بایستی :

آ) از طریق الک کردن کثافات و دانه های شکسته را از ذرت بر طرف نمایید.

ب) سقف انبار را از نظر در زگیری و جلوگیری از ریزش قطرات باران روی دانه های ذرت بازرسی نمایید .

پ) ظروف فلزی را جلا داده و تمیز نمایید و با استفاده از کلرین آنها را ضد عفونی نمایید .

ت) اجازه ندهید بخار ماشین بسته بندی به انبار بر گردد.

درمان :

بنا بر اسناد و متون در دست ،اعمال درمان بطور روشن و واضح مورد توجه قرار نگرفته و آنتی دوت اختصاصی پیدا نشده است ولی HATCH در (سال 1982) از متیوننین به همراه سیستئین و تیوسولفات سدیم در درمان آفلاتوکسیکوزیس حاد استفاده نموده است بنا بر گزارش نامبرده اگر درمان فوق بهمراه درمان حمایتی انجام پذیرد نتایج رضایت بخشی را بدنبال خواهد داشت ابتدا ایجاد ایمنی PASSIVE و استفاده از مواد ضد میکروبی در درمان آفلاتوکسیکوزیس هم توصیه شده است .

vetshoop.ir

اپلیکیشن موبایل دامپزشک همراه

برای تهیه محصولات دامپزشکی و دامپروری ، کتابها و فیلم های آموزشی از قسمت زیر استفاده کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۲ ، ۱۲:۵۹
امین زمانی پور